Total Pageviews

Friday, December 11, 2020

صفویه، دگردیسی مذهبی و بحران در ایران- علی اصغر حقدار

امپراتوری صفوی از نظر اعتقادی، ریشه در جریان صوفیانه جدشان، شیخ صفی الدین اردبیلی دارند.(نک: صفه الصفا، ابن بزاز) تصوفی که از سرزمین آناتولی به وجود آمد و تبار به صوفیان نخستین اسلامی- ترک خطه خراسان می برند... می دانیم که جریان تصوف در جهان مسلمانان از قرن دوم هجری شروع شد. این جریان به تحقیق تاریخ نگاران از منطقه خراسان شکل گرفت ( و به نوشته فؤاد کوپریلی متاثر از آداب و رسوم ایران کهن، نک: صوفیان نخستین در ادبیات ترک) و عقاید جدید اسلامی را با زبانی ساده و عامیانه در میان ترکان منطقه ماوراء النهر- که از خاستگاه و زیست گاه های اصلی ترکان بود- گسترش داد... ظهور سلجوقیان متشرع که در خدمت خلیفه عباسی و علمای شریعت بودند، و هم چنین ظهور فرقه های باطنی معارض با خلافت و سلطان، قرائت معنوی از اسلام را در میان کوچندگان به آناتولی قرار داد.( نک: امپراتوری سلجوقی- تاریخ، فرهنگ و سیاست) منطقه آناتولی از آن زمان به مرکز مخالفت ها و اعتراضات اهل باطن و تصوف تبدیل شد... همین آموزه های معنوی و صوفیانه بود که بعد از چند قرن به صورت نحله های علویه: باباییان- بکتاشیه تا نقشبندیه و قزلباش به معارضه با خلیفه سنی عثمانی و آموزه های متشرعانه پرداختند و حول محور اصول معنوی صفویه اولیه(سنیان شیعه) و سپس با مرکزیت شاه صفویه، به صورت بنیادهای اعتقادی و زیرساخت های معنوی امپراتوری صفویه درآمدند...

خاندان صفویه از لحاظ ائتنیکی جزو قبایل کرد ترک شده ای هستند که در عصر ایلخانان به منطقه اردبیل کوچانده شده اند.(نک: صفه الصفا؛ سلسله النسب صفویه؛ شیخ صفی و تبارش؛ نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفویه) از نظر شیوه کشورداری، شاهان صفویه بمانند سلاطین سلجوقی نظامی آمیخته از بیگ سالاری ترکی و وزارت پارسی را عرضه نموده اند.(نک: تذکره الملکوک) در دوران صفویه مفهوم سیاسی و جغرافیایی ایران دگرباره بعد از هجوم اعراب مسلمان ظاهر می شود؛ مفهومی که بعد از عصر سامانیان و آل بویه، آن را ایلخانیان به کار می بردند.(نک: جامع التواریخ...) امپراتوری صفویه با این اوصاف، زمینه های اعتقادی و گرایش های سیاسی، دولتی ایرانی/پارسی نبوده(نک: تشکیل دولت ملی ایران، والتر هینیس) و هم چون خیلی از حکمرانان پیش از خود، مهاجمانی بودند که در سرزمین های ایران، حکم می راندند و امور مالیاتی- لشکری و سیاسی ایرانیان را اداره می کردند.(نک: نظام ایالات در دوران صفویه)

همچنین صفویان طول و عرض جغرافیایی ایران را توانستند به دوران شاهنشاهی ساسانیان برسانند، اگرچه به جای دین رسمی زرتشتی، مذهب شیعه را رسمیت دادند. آغازه های حکمرانی صفویان صفوی با خون و کشتار روی داد، دوران میانه و خصوصا عصر شاه عباس اول تثبیت حکومت و سازندگی را شاهدیم و در دوره پایانی، انحطاط همه جانبه ایران رقم خورد.(نک: عالم آرای عباسی، زندگانی شاه عباس) ... روایت و حکایت دوران صفویه در حکمرانی ایران را به استناد منابع اصلی، مدارک رسمی تاریخی، تاریخ نگاری ایران و صفویه پژوهی در این کتاب تحلیل و گزارش می کنم؛ پیش زمینه های تاریخی- هویتی و اعتقادی صفویان و دگردیسی مذهبی که به ایرانیان تحمیل شد، همراه با عمل کرد شاهان صفویه، تغییرات ادبی و هنری و شیوه کشورداری صفویه، فصل های اصلی کتاب را تشکیل می دهند؛ سنجش و تأمل در آغاز انحطاط تمدنی ایران و زوال اندیشه و فرهنگ ایرانی- در معنای عام آن- و ایران پساصفویه، چونان نتیجه و خاتمه کتاب هستند.

فهرست مطالب

مقدمه

تاریخ پژوهی دوران صفویه

فصل اول- مرشدان صفوی و قزلباشان

فصل دوم- شاه اسماعیل و شیعه گرایی در بنیان گذاری صفویه

فصل سوم- نظام اجرایی و تشکیلات نظامی- ایالتی صفویه

فصل چهارم- اقتدار شاه عباس کبیر

فصل پنجم- فرهنگ و ادبیات در عصر صفویه

فصل ششم- اقتصاد، تجارت و کشاورزی در عصر صفویه

فصل هفتم- جنگ و صلح در دوران صفویه

فصل هشتم- بحران در ایران و سقوط سلسله صفویه

برگزیده اسناد تاریخی عصر صفویه

تصاویری از ایران در دوران صفویه

گاهشماری سلسله صفویه

کتابشناسی ایران در دوران صفویه

منابع پژوهشی و مطالعاتی





Tuesday, November 3, 2020

متن شنیداری رمان زنی در استانبول- روایت اول- علی اصغر حقدار

روایت اول: زنی در استانبول. علی اصغر حقدار. چاپ اول: انتشارات کتابخانه. استانبول. ۲۰۱۴. چاپ دوم: انتشارات فروغ. کلن. ۲۰۱۵. چاپ سوم: باشگاه ادبیات. فنلاند. ۲۰۱۶. چاپ چهارم: باشگاه ادبیات. فنلاند. ۲۰۱۷. انتشار آنلاین: ۲۰۱۷. متن ترکی آذربایجانی: چاپ اول. نشر سون چاق. آنکارا. ۲۰۱۵. چاپ دوم. نشر سون چاق. آنکارا. ۲۰۱۹. متن ترکی استانبولی: چاپ اول. نشر سون چاق. آنکارا.

در کانال یوتیوب علی اصغر حقدار

Ali Asghar Haghdar




Saturday, October 24, 2020

اندیشه های سیاسی مدرن در آذربایجان ایران/علی اصغر حقدار

در این جستار مقدماتی، سه دوره اصلی تاریخی برای اندیشه های سیاسی مدرن در آذربایجان ایران در نظر گرفته شده است؛ دوره اول از جداسازی سرزمین آذربایجان میان امپراتوران قاجار و تزار شروع می شود که تکانه های اولیه بیداری مدرن را در خود جای داده است. دوره دوم در این سیر تاریخی اندیشه ها، ناظر به ایدئولوژی گرایی است که نشأت گرفته از دیدگاه ستم ملی بر پایه رهیافت لنینیستی از سویی و ایدئولوژی مذهبی از سوی دیگر است. دوره سوم که با گذار و سنجش ایدئولوژی گرایی پیشین بوده و بر زمینه های گفتمان مدنی و کنش های عدم خشونت مبتنی است و حساسیت های حقوقی را در فعالیت های رسانه ای و اجتماعی- سیاسی- فرهنگی نمایندگی می کند.





Tuesday, October 13, 2020

در نشریه ماهانه قلم یاران/ شماره 25/ مهرماه 1399: میرزا ابوالقاسم فراهانی «قائم مقام دوم» و طرحی نو در نظم سیاسی ایران علی اصغر حقدار

 حکمرانی قاجاریه در میانه هرج و مرجی که با مرگ نادرشاه افشار و کشمکش های حاکمان محلی ایران ایجاد شده بود، سر برآورد؛ آقامحمد خان قاجار با جنگ های متمادی که با دیگر مدعیان حکومت داشت، سرانجام توانست سلسله ای متمرکز را در گستره ای از ایران مستقر سازد. حکومتی که قاجاریه به وجود آورد، حاصل سیستم اداری ایران باستان- نظام ریاست خان ایلیاتی و تحولاتی بود که کشورداری از سلجوقیان، ایلخانان[1]و صفویه گذرانده و در اقدامات نادرشاه به تثبیت رسیده بود.

در حکمرانی قاجاریه، نهاد وزارت[2]از جایگاه مهمی برخوردار بود و صدر اعظم همانند دوران ساسانیان[3]- سلجوقیان[4]و ایلخانان[5]تا عصر صفویه[6] در واقع مشاور و مجری تصمیمات شاه/خان قاجار بشمار می رفت. آقامحمد خان که در جریان تصرف شیراز از همکاری حاج ابراهیم کلانتر بهره گرفته بود،[7]نخستین صدر اعظمی قاجاریه را به او محول کرد و خود با نظارت و ریاست بر رفتار و عمل او، پایه قدرت را در اقتدار شخصی قرار داد.[8]سلوک آقامحمد خان به جانشین او- فتحعلی شاه و سپس به محمد شاه قاجار رسید و میرزا ابوالقاسم فراهانی- قائم مقام دوم- با همان طرز و زمینه تاریخی، به منصب صدر اعظمی رسید.
[1] - نک: تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران، آن لمبتن، ترجمه یعقوب آژند، نشر نی، تهران، ۱۳۸۶.
[2] - برای آشنایی با جایگاه وزارت در تاریخ سیاسی ایران، نک: دستورالوزراء، حمدالله مستوفی، با تصحیح و مقدمه سعید نفیسی، کتابفروشی اقبال، تهران، ۱۳۱۷؛ آثارالوزراء، سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی، تصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسینی ارموی(محدث)، نشر دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۳۷.
[3] - نک: ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستین سن، ترجمه رشید یاسمی، نشر صدای معاصر، تهران، ۱۳۸۵.
[4] - نک: سلجوقیان، عثمان توران، ترجمه پرویز زارع شاهمرسی، نشر اختر، تبریز، ۱۳۹۵؛ امپراتوری سلجوقی- تاریخ، فرهنگ و سیاست، علی اصغر حقدار، باشگاه ادبیات، ۱۳۹۹.
[5] - نک: تاریخ مغول در ایران، برتولد اشپولر، ترجمه محمود میرآفتاب، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران،۱۳۵۱؛ دین و دولت در ایران عهد مغول، شیرین بیانی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۷.
[6] - نک: ایران در بحران- زوال صفویه و سقوط اصفهان، رودی متی، ترجمه حسن افشار، نشر مرکز، تهران، ۱۳۹۷؛ ایران عصر صفوی، راجر سیوری، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹.
[7] - نک: حاج ابراهیم خان کلانتر- به انضمام اسناد منتشر نشده ای از جنگهای انگلستان در افغانستان و هند، سیاوش دانش، نشر جاده ابریشم، تهران، ۱۳۷۷؛ حاج ابراهیم خان کلانتر(اعتمادالدوله)، سیاوش دانش، نشر آناهیتا، تهران، ۱۳۷۱.
[8]- نک: قاجاریه، مشروطیت و سرآغازهای مدرنیت در ایران، علی اصغر حقدار، باشگاه ادبیات، ۱۳۹۹.


Thursday, September 24, 2020

سه مفهوم ترکیت مدرنیت معاصریت/ علی اصغر حقدار- چاپ دوم با افزوده ها و ویرایش جدید


https://yadi.sk/i/XKzhkKIfgbsfdg..

پیشگفتار چاپ دوم

دگرگونی زمانه، مفاهیم تازه ای را وارد دستگاه اندیشه و بیان فرهنگی می کند؛ تغییر گفتمان و تحول پارادایم های فکری، حاصل تعامل امر واقع و ذهنیت است. از حاصل جمع و مجموع شناخت واقعیت و به کارگیری مفاهیم ذهنی، اندیشه های نوین شکل می گیرند. ایده «ترکیت مدرنیت معاصریت» حاصل تأملی در شرایط حالیه اجتماعی- سیاسی- فرهنگی و اقتصادی ترکان ایران است. ایده ای که ریشه در تحول مدنی صد و پنجاه سال گذشته ایران در برخورد با تمدن مدرن دارد.

گذار تاریخی و فرهنگی ایران از عصر آشنایی با مدرنیت، ترکان ایران را در کنار دیگر هم وطنان خود، پذیرای ایدئولوژی ها، گفتمان ها و ایده های گوناگونی کرده است؛ ناکارآمدی ایدئولوژی گرایی و پایان فراروایت ها از یک سو و تغییرات اجتماعی- سیاسی و جغرافیایی از سوی دیگر، گفتمان حقوق محور را در مدرن گرایی ایرانیان به خواسته ها و مطالبات فرهنگی- هویتی و زبانی در دوره معاصر پیوند زده است؛ گفتمان حقوقی سودای تأمین زندگی توأم با امنیت اجتماعی- رفاه همگانی و آزادی فرهنگی و سیاسی را دارد؛ رعایت برابری جمعی و احترام به تشخص فردی، محور اساسی و پایه اصلی گفتمان حقوقی در مدنیت هزاره جدید است؛ در دنیای امروز هر انسانی فراتر از قومیت- جنسیت و اعتقادات و به دور از تقسیم گذاری به اقلیت- اکثریت ارزشی و حقوقی، جویای حق طبیعی است؛ حقی که در قرارداد اجتماعی مدون شده و تدوین قوانین اساسی و تهیه قوانین موضوعه مبتنی بر حقوق بشر، مقتضیات و واقعیات زندگی انسان معاصر را در جامعه به اجرا می گذارد؛ از این نظر، ایده پردازی و تبیین خردمندانه امور عینی، بنیان تشریح حقوق انسانی و عملی ساختن آن در جامعه است. هر کنش و عملی در عرصه همگانی، بدون بنیان های فکری و تئوریک، هیجانی زودگذر و ابزاری در سیاست اجرایی و تظاهری از عوام فریبی و پوپولیسم است.

دفتر حاضر برآمده از درک و شناخت مقتضیات زندگی اجتماعی و شخصی ترکان در ایران است؛ مقتضیاتی که در ادغام هویت تاریخی(زبانی- فرهنگی) و هویت ملیتی(دیپلماتیک) قرار دارد. واقعیاتی که در آگاهی از هویت فرهنگی- زبانی در تاریخ پیشین و رخداد مدرن گرایی و مدرن اندیشی در ایران و «رنسانس هویتی ترکان ایران» در سده ای پیش روی داد و با پشت سر گذاشتن مقاطع تاریخ فکری و سیاسی، در گفتمان حقوقی مأوا گزید. چاپ اول این دفتر، دو سال پیش منتشر شد؛ چاپ حاضر با افزوده ها و تغییراتی در ساختار و محتوای متن و با ویراسته تازه ای منتشر می شود.

علی اصغر حقدار

استانبول- ۱۰ شهریور ۱۳۹۹(اول سپتامبر۲۰۲۰)

مندرجات

پیشگفتار چاپ دوم

مقدمه

پیش انگاشته ها

معاصریت

ترکیت

سرآغازهای مدرنیت در آذربایجان

مشروطیت در آذربایجان

معاصریت ترکان ایران

خاتمه - تحقیقات تاریخی- زبانی و هویتی ترکان ایران

گزیده منابع



Sunday, September 20, 2020

جهانی شدن گزیدۀ جستارها و کتابشناسی‌ها- تهیه و تدوین علی‌اصغر حقدار

امروزه‌ جهاني‌ شدن‌ globalization  در معنای «جهاني‌ شدن‌ فرايندي‌ است‌ اجتماعي‌ كه‌ در آن‌ قيدوبندهاي‌ جغرافيايي‌ كه‌ بر روابط‌ اجتماعي‌ و فرهنگي‌ سايه‌ افكنده‌ است‌، از بين‌ مي‌رود و مردم‌ بطور فزاينده‌ از كاهش‌ اين‌ قيد و بندها آگاه‌ مي‌شوند.» به‌ يك‌ اصطلاح‌ كاملا رايج‌ در رسانه‌ها ،‌اقتصاد و تجارت‌، سياست‌ و فرهنگ‌ تبديل‌ شده‌ است‌. استفاده‌ گسترده‌ از اين‌ واژه‌ در رشته‌هاي‌ مختلف‌ علوم‌‌ اقتصادی و علوم‌ اجتماعي‌ ، تعاريف‌ و تعابير متفاوتي‌ از آن‌ به‌دست‌ مي‌دهد. با این حال مفهوم‌ جهانی شدن به‌ صورت‌ يك‌ واقعيت‌ اجتناب‌ناپذير درآمده‌ است‌ و از اين‌ رو شناخت‌ ابعاد گوناگون‌ اقتصادي‌ ،سياسي‌ ،اجتماعي‌ و فرهنگي‌ آن‌ بويژه‌ در جامعه‌ ما از ضرورتي‌ حياتي‌ برخوردار است‌.

در طي‌ سالهای آخر قرن‌ بيستم‌، جامعه‌شناسان‌ و دانشمندان‌ علوم‌ سياسي‌ همچون‌ ركر، دانلوپ‌، هاربي‌ سان‌، مي‌يرز، دانيل‌ بل‌، آندره‌ گوندرفرانك‌، سمير امين‌، ايمانوئل‌ والرشتاين‌، روزنائو، رابرت‌ گيلپين‌، ومك‌ لوهان‌ در عرصه‌ جهاني‌ شدن‌ نظرياتي‌ مانند ادغام‌ بين‌ جوامع‌، تكنولوژي‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ مشترك‌ جهاني‌، نظريه‌ نظام‌ جهاني‌، (از ايمانوئل‌ والرشتاين‌) نظريه‌ سياست‌ فرا بين‌المللي‌ و دو شاخه‌ شدن‌ ساختارهاي‌ كلان‌ جهاني‌ به‌ دو دنياي‌ سياست‌ جهاني‌، (از روزنائو) نظريه‌ بازار سرمايه‌داري‌ و آؤار جهاني‌ كننده‌ آن‌ در شرايط‌ ژئوپولتيكي‌، (از رابرت‌ گيلپين‌) نظريه‌هاي‌ ارتباطات‌ و آؤار تسريع‌كننده‌ و پرشتاب‌ ارتباطات‌ الكترونيكي‌ و انفجار اطلاعات‌ براي‌ توسعه‌ ارتباطات‌ و مناسبات‌ فرا ملي‌ بين‌ كشورهاي‌ مختلف‌ جهان‌، (ازمك‌ لوهان‌) را ارايه‌ كرده‌اند.

جهاني‌ شدن‌ كه‌ در قرن‌ ۲۰ به‌ صورت‌ يك‌ شعور كل‌گرا تجلي‌ پيدا كرد مستلزم‌ وابسته‌ كردن‌ نقاط‌ مرجع‌ فردي‌ و ملي‌ به‌ نقاط‌ مرجع‌ عام‌ و فراملي‌ است‌.از اين‌ رو، جهاني‌ شدن‌ ايجاد ارتباطات‌ اجتماعي‌، فرهنگي‌، سياسي‌ و اقتصادي‌ و پديده‌ شناختي‌ بين‌ چهار عامل‌ زيررا شامل‌ مي‌شود:

۱-خويشتن‌ فرد بصورت‌ شهروند جامعه‌ بين‌المللي

۲-۱‌ جامعه‌ ملي‌ بين‌المللي‌ كه‌ روابطي‌ با شهروندان‌ خود دارد و بايد حقوق‌ شهروندي‌ را با حقوق‌ بشر بطور عام‌ تامين‌ كند.

۳-نظام‌ بين‌المللي‌ جوامع‌ كه‌ استانداردهايي‌ را براي‌ رفتار كشورها تعيين‌ و كنترل‌ واقعي‌ به‌ روي‌ آرمانهاي‌ بشري‌ اعمال‌ مي‌كند.

۴-بشريت‌ بطور كلي‌ كه‌ در تمهيدات‌ شهروندي‌ جوامع‌ ملي‌ بيان‌ شده‌ است‌ و از طريق‌ نظام‌ بين‌المللي‌ جوامع‌ مشروعيت‌ پيدا مي‌كند و به‌ اجرا گذاشته‌ مي‌شود.

قابل دانلود در:

https://yadi.sk/i/OzoZzceP2snoqQ?fbclid=IwAR0xMMxbRciJRMvmtNxD0Po46C76T-rVE7ZmqD-F3rwsUComuvoRVi6nv7c



Saturday, August 22, 2020

هما ناطق و تاریخ نگاری سیاسی- فرهنگی قاجاریه/ علی اصغر حقدار

 

مقدمه

دوران حکمرانی قاجاریه(۱۷۹۴- ۱۹۲۵)، گرانیگاه تعیین کننده و سرنوشت ساز تاریخ ایران است؛ در آن دوران بافتار اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی ایران در تلاقی با دنیای نوین، تحولات اساسی را از سر گذراند. از دست رفتن بخش هایی از «ممالک محروسه ایران» در جنگ با روسیه(قفقاز و...)، بریتانیا(هرات- بحرین و...) و عثمانی(آغری- قتور)، عنصر دیپلماسی مدرن را به سیاست اجرایی و خارجی ایران وارد ساخت؛ ساختارهای سیاسی و اعتقادی ایرانیان از آن ضربات، شکل و ماهیت تازه ای به خود گرفتند. «دولت منتظم» که سپس به «نظام مشروطیت» تبدیل شد و تجدد اعتقادی که با ظهور آیین های «بابی» و «بهایی» پدید آمدند، از ثمرات آشنایی با تمدن نوین غرب در آن دوران هستند؛ هم چنان که اندیشه- هنر و ادبیات قدمایی ناچار از قبول دگردیسی در فرم- محتوا و مضامین و مفاهیم شدند؛ اجتماع ایرانی در برخورد با الگوهای جامعه غربی، از سویی در مشارکت همگانی رعیت ایرانیان در سرنوشت خویش، تن به تغییرات اساسی داد. از سوی دیگر اخلاق شخصی و جمعی در مسایل امنیت- جنسیت و ملیت، شکل و فرمی تازه به خود گرفتند؛ وقوع شورش رژی(تنباکو)، درخواست عدالتخانه و جنبش مشروطیت- در امر سیاسی و امر اجتماعی- و تحولی که در اخلاق جنسی و جمعی ایرانیان- امر شخصی و حق جمعی-  به وجود آمده بود، نمونه های اولیه تغییرات اجتماعی- سیاسی در ایران عصر قاجاریه هستند. هم چنین تجارت سنتی و اقتصاد معیشتی ایران در آن دوران، وارد گردونه جهانی انباشت سرمایه، ثروت مالیه و صنعت جدید گردید. تلقی جدید از وطن و هویت ملی- ملت- ملیت و ظهور ملی گرایی و آزادی خواهی، از اثرات برخورد تمدن کهن ایران و مدنیت نوین غرب بودند که در دوره قاجاریه پدید آمدند.

در عصر قاجاریه نوشتارهای تاریخی از وقایع نگاری سنتی به تاریخ نگاری نوین و روشمند، تغییر ماهیت و محتوا دادند؛ «رستم التواریخ»، «ناسخ التواریخ»، «اکسیرالتواریخ» و... که تبار به «تاریخ بیهقی»، «تاریخ طبری» و.. می بردند، جای به «آیینه سکندری»، «تاریخ بیداری ایرانیان» و...  داد و روش و اندیشه، جای داستان سرایی و اسطوره سازی را در تاریخ نویسی گرفتند. عرصه های نوین فرهنگی نظیر روزنامه نگاری- نمایشنامه نویسی و رمان در کنار تغییر الگوهای آموزشی، شکل تازه ای به جامعه و فرهنگ ایرانی دادند. در واقع، دوران حکومت شاهان قاجاریه، پلی میان دیروز ایران و امروز آن است که طرح ها- اندیشه ها- سیاست و اقتصاد و لایه های دیگر زندگی جمعی و فردی ایرانیان را همه جانبه دچار تحولات مبنایی و تغییرات پایه ای گردانیده است؛ اگرچه بخشی از آن اندیشیده ها و انجام گرفته ها، در مقاطعی از تاریخ دچار تعلیق شده و ناتمام ماندند، اما بخش دیگری از مدرنیزاسیون و نوگرایی عصر قاجاریه، در دوران اخیر به بار نشست و سیستم اجرایی- رفتارهای فرهنگی و الگوهای اقتصادی را در ایران عوض کرد.

تاریخ نگاری قاجاریه هم زمان با حکمرانی شاهان قاجاریه شروع شد؛ شرح وقایع تاریخی- احوال شخصیت های درباری- افراد مذهبی و... در نوشته های آن دوران به وفور یافت می شوند. اما قاجار پژوهی و تاریخ نگاری ایران عصر قاجاریه، با فاصله گرفتن از آن دوران و رواج روش های تاریخ نگاری و مکتب های تاریخ اندیشی، شکل گرفتند. کسانی چون آن. لمبتن- نیکی کدی- کریستف بالایی- ویلم فلور- و... از پژوهندگان غیر ایرانی و  کسانی نظیر سعید نفیسی- عبدالحسین نوایی- ایرج افشار- منصوره اتحادیه- علی اصغر شمیم- غلامحسین زرگری نژاد- عباس امانت- فاطمه قاضیها و... از مورخان ایرانی، در یکصد سال گذشته، عصر قاجاریه را به موضوع پژوهش ها و نوشته های خود تبدیل کردند. هما ناطق در کنار فریدون آدمیت تحلیل تاریخی وقایع پیشامشروطیت و جنبش مشروطیت را به همراه بنیان های فکری- سیاسی و اقتصادی آن، با روش تاریخ نگاری مدرن بنیان گذاشتند و در ارزیابی اندیشه ها- شخصیت ها و رویدادهای آن دوران، تأویل اسناد- خاطرات- نوشته های دیگر را در پژوهش های خود اولویت دادند؛ حاصل تأملات تاریخی و روشمند هما ناطق در بازخوانی و روایت عصر قاجاریه، چندین اثر محققانه ای است که امروزه به آثار کلاسیک قاجار پژوهی و مشروطه پژوهی تبدیل شده اند؛ با آثار و تألیفات هما ناطق می توان بازسازی و بازخوانی دوران قاجاریه را در حلقه واسط و پر اهمیت گذشته و آینده تاریخ ایران به تأمل گذاشت؛ از حوادث اجتماعی آگاه شد. رویدادهای اقتصادی را شناخت. تحولات فکری- فرهنگی و آموزشی را خواند. دگردیسی های سیاسی را بررسید و زمینه های مشروطیت را در جنبش تنباکو(رژی) و نقش آفرینی تجار و پیروان آیین های بابی و بهایی و ادیان یهودی- ارمنی و زرتشتی به سنجش گرفت و تابلویی قابل قبول از ایران قاجاریه در دوران آشنایی با مدرنیت، گسست از سنت و گذار تمدنی- فرهنگی، به دست آورد.

رساله حاضر در مجموعه «مدرن اندیشان ایرانی» به تأملی در زندگی- شخصیت، افکار و روش تاریخ نگاری و قاجار پژوهی هما ناطق می پردازد؛ با او در گزارش اسناد تاریخی تجار و مدارس همراه می شود و به مطالعه در نقش «بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی تنباکو»- ارزیابی «افکار سیاسی اجتماعی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار» و تلاش های «ارامنه»، «بابیان»، «روحانیت»، «نقش تنظیمات عثمانی»، «زنان» و «انجمن های شورایی در جنبش مشروطیت» پرداخته و با تأملی در «کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی» و اهمیت «روزنامه قانون» در تلاش های جمعی آن دوران، به نگارش ناگفته ها و نانوشته های او از «کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران» و «ایران در راهیابی فرهنگی»، در سرآغازهای آموزش نوین خبر می دهد و یافته های هما ناطق را در قاجار پژوهی، به تأمل تاریخی می گذارد. نوشتار حاضر ادای دین کوچکی به چهار دهه فعالیت های تحقیقاتی و نوشتاری هما ناطق و ابراز احترام به تاریخ نگاری و قاجار پژوهی او است.


Sunday, August 16, 2020

امپراتوری سلجوقی- تاریخ، فرهنگ و سیاست/ علی اصغر حقدار

 

امروزه در اوایل دهه دوم قرن بیست و یک از هرات و بخارا، خراسان، ری و اصفهان تا آذربایجان، همدان، عراق، سوریه و فلسطین و شهرهای آناتولی، جابجا نشانه هایی از فرهنگ و تمدن سلجوقی دیده می شوند؛ امپراتوری که از وظیفه فرماندهی(سوباشی) در ماوراء النهر توسط سلجوق پسر دقاق شروع شد و سپس از منطقه خراسان با شکست غزنویان در نبرد دندانقان(۲۳ مه ۱۰۴۰) با فرماندهی طغرل بیگ و چغری بیگ سر برآورد، خلیفه عباسی را زیر نظارت گرفت و با از بین بردن حکومت های محلی رقیب، امپراتوری بیزانس را در نبرد ملازگرد(۲۶ اوت ۱۰۷۱) به فرماندهی آلپ ارسلان، به ماورای دریای مدیترانه راند. امپراتوری که خود نیز قربانی ضعف حکومتی شد و با انشقاق اقتدار اولیه و شکل گیری سلاجقه خراسان- کرمان- سوریه و فلسطین- عراق و روم، به انحطاط گرایید و سپس با تاثیرات نبرد کوسه داغ(۲۶ ژوئن ۱۲۴۳) از هم فرو پاشید. امپراتوری که یکی از بزرگترین اقتدارهای تاریخی را پی افکند و یکی از تاثیرگذارترین جابجایی های جمعیتی را باعث شد و دگرگونی در کشورداری- تجارت- دین گرایی- ادبیات و معماری را در نزدیک به سیصد سال(۱۰۳۷-۱۳۷۷میلادی) برای جهانیان به ارمغان آورد. امپراتوری که سلجوقیان به وجود آوردند و میراثی که از خود به یادگار گذاشتند، اهمیت تاریخی و تمدنی آنان را می رساند و عصر سلجوقی را شایسته پژوهش و تأمل می گرداند.

تحولات هزاره گذشته- از دوران نبرد دندانقان و شروع حکمرانی سلجوقیان در ۲۳ مه ۱۰۴۰- از جابجایی جمعیت ها- جنگ ها و صلح ها- شیوه های کشورداری و تجارت بین المللی و اقتصاد داخلی و حکومت های به وجود آمده مغولان- تیموریان- رومی ها- صفویه و عثمانی و دگردیسی های مرزی در واکنش و کنش بر میراث ماندگار امپراتوری سلجوقی بنیان گرفته و شکل و ماهیت ژئوپلتیک و فرهنگی- تمدنی امروزین این مناطق را در جهان معاصر به وجود آورده است؛...

سلجوقیان چه کسانی بودند؟ تبار تاریخی آنان به کجا و چه اقوامی برمی گردد؟ فرماندهان محلی چطور توانستند امپراتوری بزرگی را به وجود آورند؟ اصول کشورداری سلاطین سلجوقی از چه روش هایی نشات می گرفته اند؟ تشکیلات حکومتی سلجوقیان در مسایل مالیات- زمین داری- دامداری و... چگونه بود؟ شرایط اجتماعی- فرهنگی در عصر سلاجقه به چه صورت بود؟ ادبیات و دانش ها در دوره آنان چه وضعیتی داشت؟ جنگ ها و معاهدات آنان با کشورها و حکومت های دیگر چگونه انجام می گرفت؟ و امپراتوری سلجوقی از چه جایگاهی در فرهنگ و تمدن جهانی برخوردار است؟ و میراث سلجوقیان برای جهان بعد از خود کدام است؟ پژوهش حاضر در پاسخ به این مسایل و پرسش ها شکل گرفته و عصر امپراتوری سلجوقی را با استناد به منابع اصلی تاریخ نگاران سلجوقی- تاریخ نگاری سلجوقیان و سلجوقی پژوهی، به بازخوانی تاریخی و فکری می گذارد. ساختار محتوایی کتاب و فصل بندی آن در پی جویی از تاریخ امپراتوری سلجوقی به ارزیابی و گزارش تحلیل تاریخ، فرهنگ و سیاست سلجوقیان می پردازد.

فهرست مطالب

مقدمه: اهمیت تاریخی سلجوقیان در فرهنگ و تمدن جهان

منبع شناسی سلجوقیان

الف) تاریخ نگاران سلجوقی

ب) تاریخ نگاری سلجوقیان

ج) سلجوقی پژوهی

فصل اول- تبار تاریخی سلجوقیان

فصل دوم- سلجوق ها در خراسان- نیروهای نظامی غزنویان

فصل سوم- تشکیلات اداری و روش کشورداری سلجوقی

فصل چهارم- فرهنگ و ادبیات در عصر سلجوقی

فصل پنجم- معماری و هنر سلجوقی

فصل ششم- اقتصاد و تجارت و کشاورزی و دامداری در عصر سلجوقیان

فصل هفتم- ظهور و سقوط امپراتوری سلجوقی

فصل هشتم- سلجوقیان و حکومت های دیگر

فصل نهم- سلجوقیان و روم شرقی

فصل یازدهم- سلجوقیان و وارثان آن ها

فصل دوازدهم- میراث تمدنی و فرهنگی امپراتوری سلجوقی

گاهشماری امپراتوری سلجوقی

کتابشناسی امپراتوری سلجوقی

منابع پژوهشی و مطالعاتی


Monday, August 10, 2020

كتاب نقش جهان (بازخوانی پرونده برج جهان نما)/ تدوين و ويرايش علي اصغر حقدار

پیشگفتار

در سال ۱۳۸۶ هم زمان با ساخت و ساز برج جهان نما در اصفهان، مسایلی در خصوص قدمت تاریخی و ارزش فرهنگی میدان نقش جهان مطرح شد؛ مخالفان و موافقان تکمیل یا تخریب ساختمان جهان نما به بیان ادله خود پرداختند. کاوش از زمینه های تاریخی و موقعیت فرهنگی و معماری میدان نقش جهان از طرف مدیریت وقت پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران به من محول شد. در مدتی کوتاه با همکاری چندین نفر از پژوهندگان تاریخ- تاریخ معماری- دست اندرکاران امور فنی و... این مجموعه فراهم شد؛ حاصل پژوهش ها در یک مجموعه سه جلدی با عنوان «کتاب نقش جهان» منتشر شد. با اختلافات جناح های سیاسی و تبانی سیاسی کاران، کتاب در انبار چاپخانه از بین برده شد. متن حاضر بازمانده ای از «کتاب نقش جهان» است که بعد از سیزده سال منتشر می شود؛ داده های تاریخی- یافته های فرهنگی- نظریات معماری و گزیده ای از کتابشناسی میدان نقش جهان اصفهان، ارزش انتشار عمومی این کتاب را نشان می دهند.

 علی اصغر حقدار

تابستان ۱۳۹۹

با تشکر از دوست بزرگوار امیر عزتی برای طراحی روی جلد و انتشار متن در باشگاه ادبیات

https://yadi.sk/i/tjpbSCPnJtZytw?fbclid=IwAR2dWFBOfP227HMujgLG03TH0dgVfD9HzECTC9_ssa6aHSUGE0qyPf2CGCE


Monday, August 3, 2020

قاجاریه، مشروطیت و سرآغازهای مدرنیت در ایران/ علی اصغر حقدار

در حدود زمانی ۱۴۷ساله(۱۷۸۸- ۱۹۲۵م) سلسله قاجاریه بر ایران حکمرانی داشت؛ این دوره در تاریخ ایران به واسطه الف) رویارویی با تمدن و فرهنگ مدرنیت، ب) جنبش مشروطیت، ج) پدیداری دگردیسی دینی، د) بنیان مدرن گرایی در اندیشه و ادبیات و ه) خودکامگی سنتی و ایلی قاجاریه، از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و حلقه واسط پیشینه تاریخی ایران و دوران بعد از آن است. انعقاد قراردادهای تجاری و اخذ وام برای مطامع فردی شاهان و در راستای از بین بردن توان های تجاری- مالیه و اقتصادی ایران- معاهدات نظامی و دیپلماتیک در واگذاری بخش هایی از خاک ایران به بیگانگان- ترویج رسمی فساد مالی و اخلاقی- فروش مقامات حکومتی و دست اندازی به اموال شخصی- کشتار دگراندیشان، دگرآیینان، برخی مقامات کشوری و لشکری، مدرن گرایان و انهدام نهادهای نوین مدنی، سیاسی و اقتصادی- فرهنگی و مقابله با هر آن چیزی که جدید است، رفتار تاریخی و کارکرد حکومتی شاهان هفتگانه مستبد و بی قانون سلسله قاجاریه در تاریخ ایران هستند؛ بازخوانی و تأملی در ایران دوران قاجاریه- که با کشتار آغاز و با کشتار پایان یافت-، روایت فرصت های از دست رفته ایران را در خود جای داده است...

در پژوهش از ماهیت و عملکرد شاهان قاجاریه، همراه با تاریخ فرهنگی- اقتصادی و اجتماعی ایران در اواخر قرن هیجدهم و قرن نوزدهم، بایستی با روش های تاویلی- تاریخی به تأملی فلسفی در امر سیاسی و نظام اجرایی در ایران دوران قاجار پرداخت؛ کنکاشی که با ارجاع به سیره و سلوک شاهان قاجاریه، ماهیتی خودکامه، ضد وطن، ضد رعیت و معارض با هر آن چیزی که رنگ و خصلت نوگرایی و مدرنیت دارند، از تاریخ صدو بیست و چهار ساله آنان در سیاست و حکومت ایرانیان به ثبت رسانده اند...

... نزدیک به یکصد و چهل و هفت سال حاکمان قاجاریه بر ایران سلطه داشتند، بدون این که اوج و شکوفایی برای مردمان این سرزمین به ارمغان آورند. قاجاریان با کشتار آمدند. کشتند. ویران کردند. خاک از دست دادند. امتیاز فروختند. با خلع ید مجلس از بین رفتند. آن چه از دوران قاجاریه، ایران و ایرانیان به یاد دارند اقتدارگرایی شاه، خودکامگی و ویرانی است. ایران در عصر قاجاریه یکی از بهترین و مهم ترین فرصت های تمدنی و فرهنگی را از دست داد... وقوع جنبش مشروطیت در آن دوران نه مرحمت قاجاریه و نه انگیزه و خواسته آنان بود؛ مشروطیت با آگاهی که بخشی از نخبگان و مدرن اندیشان ایرانی از تحول دنیای جدید و عقب ماندگی ایران به دست آورده بودند، از شاه ضعیف النفس قاجار گرفته شد... 

فهرست مطالب

مقدمه

قاجارپژوهی و تاریخ نگاری قاجاریه

فصل اول- تاریخ دودمانی قاجاریه

فصل دوم- آقامحمد خان و بنیان گذاری حکومت مرکزی قاجاریه

فصل سوم- تشکیلات اداری و روش کشورداری قاجاریه

فصل چهارم- فرهنگ و ادبیات در عصر قاجاریه

بنیان گذاری ادبیات مدرن فارسی- تجدد ادبی در زبان ترکی

فصل پنجم- آشنایی ایرانیان با تمدن و فرهنگ مدرن

سفرنامه ها- تحول مذهبی- جنبش های اجتماعی

فصل ششم- اقتصاد و تجارت و کشاورزی و دامداری در عصر قاجاریه

فصل هفتم- سیاست و دیپلماسی در عصر قاجاریه

فصل هشتم- جنبش مشروطیت و تحول سیاسی و فرهنگی در ایران عصر قاجاریه

فصل نهم- انحطاط و سقوط حکومت قاجاریه

برگزیده اسناد تاریخی عصر قاجاریه

تصاویری از ایران در عصر قاجاریه

گاهشماری سلسله قاجاریه

کتابشناسی سلسله قاجاریه

منابع پژوهشی و مطالعاتی


Saturday, August 1, 2020

ایران مدرن در عصر پهلوی- فرهنگ، سیاست و اقتصاد /علی اصغر حقدار


پنجاه و سه پادشاهی پهلوی(۱۹۲۵-۱۹۷۹)، روایت پروژه های مدرن سازی فرهنگ- سیاست- اقتصاد و اجتماع ایران است؛ پروژه هایی که از دوران مشروطیت به محاق خودکامگی شاهان قاجار گرفتار بود و با آشوب های محلی و دست اندازی های نظامی و تجاری خارجی، فرصت نهادسازی را از دست داده بودند. ایران در عصر پهلوی به معنای واقعی فرایند مدرنیت را از سر گذراند؛ بخشی از آن دچار ضعف ها و سیاست بازی شد؛ بخش دیگری توانست ماهیت سنتی فرهنگ و محتوای پیشین اقتصاد و تجارت را دگرگون سازد. بخش هایی از مدرن گرایی ایرانیان به فرجام تاریخی و عملکرد منطقی رسید و بخش هایی در حال رشد و گسترش بودند که به مقابله و مخالفت سنت گرایان و مدرن ستیزان دچار شدند.
«ایران مدرن در عصر پهلوی»، گزارش تاریخی و تحلیلی از نیم قرن تلاش ایرانیان برای حضور در دنیای مدرن است؛ تلاش هایی که مقطعی سرنوشت ساز و زمانی تعیین کننده برای آینده ایران را پی ریخت و با تمام قوا و جدیت در صدد گسست و گذشت از هر آنچه سنتی و قدیمی بود، عرصه های نوینی را در ساحه های فرهنگی- سیاسی- اقتصادی و اجتماعی پدید آورد؛ کنکاشی در زمینه های فرهنگی و تمدنی پادشاهی پهلوی، بازیگران عرصه های سیاسی- اجتماعی و فرهنگی ایران عصر پهلوی، مخالفان و موافقان رفتار و عملکرد پادشاهان پهلوی و نقاط قوت و ضعف مدرنیزاسیون دوران پهلوی، فصل های هشت گانه این کتاب را تشکیل می دهند؛ تأملی در ماهیت دولت پهلوی- جنبش های اجتماعی و روند حقوق، فرهنگ و اقتصاد نوین در ایران عصر پهلوی، به همراه روش تاریخ نگاری عصر پهلوی و منبع شناسی آن، تکمیل کننده متن حاضر است.
فهرست مطالب
مقدمه
تاریخ شناسی عصر پهلوی
فصل اول- تاریخ دودمانی پهلوی
فصل دوم- رضاشاه و بنیان گذاری دولت نوین پهلوی
فصل سوم- نظام اجرایی و تشکیلات اداری پهلوی
فصل چهارم- پادشاهی محمدرضا شاه
فصل پنجم- فرهنگ و ادبیات در عصر پهلوی
فصل ششم- نوسازی اقتصاد، تجارت و کشاورزی در دوره پهلوی
فصل هفتم- سیاست داخلی و دیپلماسی در عصر پهلوی
فصل هشتم- سقوط پادشاهی پهلوی
برگزیده اسناد تاریخی دوران پهلوی
تصاویری از ایران عصر پهلوی
گاهشماری دولت پهلوی
کتابشناسی ایران عصر پهلوی
منابع پژوهشی و مطالعاتی


Wednesday, June 3, 2020

جنبش سیاسی خلق مسلمان در آذربایجان


جنبش سیاسی خلق مسلمان در آذربایجان[1]
اشاره
در ۱۹۸۰ آذربایجان نخستین اعتراضات را علیه استبداد مذهبی که با انقلاب اسلامی در ایران به اقتدار رسیده بود، در فضای همگانی پدید آورد؛ مطالبات معترضان که به واسطه حمایت سید کاظم شریعتمداری و مدیریت تجمعات توسط حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران، به «جنبش خلق مسلمان» معروف شد، حذف اصل ولایت فقیه از قانون اساسی- آزادی های سیاسی و اجتماعی و اداره محلی استان های ایران بود. «جنبش خلق مسلمان» که ریشه در قرائتی از پان اسلامیسم داشت، با برخی از خواسته های اولیه هویتی ترکان ایران درهم آمیخت و ایالت مداری در سیاست اجرایی را خواستار شد. فشارهای سیاسی و ورود عنصر نظامی از سوی حکومت نوپای انقلابیون اسلامی، «جنبش خلق مسلمان» را در حبس- شکنجه و اعدام به سقوط کشاند.
مقاله «جنبش سیاسی خلق مسلمان در آذربایجان»، گزارشی تاریخی از رویداد نخستین رویارویی آذربایجان با حکومت انقلابی در سال اول استقرار آن است؛ تاکنون تحلیلی از اعتراضات مردم آذربایجان که با رهبری معنوی سیدکاظم شریعتمداری و هدایت تشکیلاتی «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» به وقوع پیوست، ارائه نشده است. این مقاله که در واقع خلاصه ای از تک نگاری من راجع به حوادث خلق مسلمان در آذربایجان است، با استناد به روزنامه ها- خاطرات و برخی اسناد رسمی، به ارزیابی و تاریخ وقایع سال ۱۹۸۰ در آذربایجان پرداخته است. این مقاله در شماره سوم فصلنامه «maduniyet»- پاییز ۲۰۱۹ منتشر شد.
آذربایجان در تحولات سیاسی ۱۹۸۷-۱۹۸۰ ایران
آذربایجان با مطالبات تعریف شده اش در شورش های ۷۹-۱۹۷۸ ایران که تداوم آن ها به تغییر رژیم منجر گردید، وارد شد؛ تظاهرات ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز به نوعی بیان و ظهور خواسته های اجتماعی و سیاسی بود که ریشه در واکنش علیه تمرکز قدرت سیاسی در نهاد پادشاهی و انهدام همه جانبه زبانی و هویتی منطقه آذربایجان در سال های اقتدار پادشاهان پهلوی داشت که از فردای سرنگونی حکومت ملی آذربایجان، نظام تمامیت خواه پهلوی از سه دهه پیشین در پیش گرفته بود؛ در آن سال ها انسداد سیاسی توأم با توسعه معوج فرهنگی و اقتصادی و ناتوازنی حقوق شهروندی، مردمان را به خیابان ها کشاند و خواسته های مدنی و سیاسی به یغمای قشر سنت گرای پایگان مذهبی رفت. با دگردیسی در نظام اجرایی، استبداد مذهبی بر کشور حاکم گشت و اعتراضات سیاسی و مدنی با سرکوب نظامی و فشارهای سیاسی، صورت دیگری از مرکزگرایی را در جمهوری اسلامی ایران به صحنه آورد.
در اولین ماه از استقرار نظام انقلابی، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران تأسیس و با اهداف آزادی خواهانه به فعالیت پرداخت؛ نخستین رویارویی این حزب در مساله مجلس خبرگان قانون اساسی، به وقوع پیوست. پس از آن، انتشار مقاله ای توهین آمیز علیه سید کاظم شریعتمداری، حساسیت های منطقه آذربایجان را علنی ساخت؛ منطقه ای که از دهه ها پیش متاثر از ملی گرایی ترکی، یادمان صمد بهرنگی و انتشار مجلات و کتاب های ترکی که در فضای انقلابی گری فرصت کوتاهی به دست آورده بودند، در آستانه باززایی هویتی و فرهنگی ترکی، انگاره های ضداستبدادی را تقویت می کردند.
در گسترش جنبش خلق مسلمان، مطالبات سیاسی به درخواست های هویتی آمیخته شدند و اعتراضات در تبریز و چندین شهر دیگر، شکل و ماهیتی ملی به خود گرفتند؛ تهران علیه تبریز خشونت بی پروایی را به کار برد. معترضان فعالیت های خود را بیشتر کرده و با فشارهای سرکوب گرایانه، در برابر دخالت های نظامی ایستاده گی کردند. افزایش فشار بر آذربایجان همراه با حصر خانگی شریعتمداری و انحلال حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران، اشغال نظامی تبریز و اعدام ۱۲ نفر از اعضای و هواداران حزب در زمستان ۱۳۵۸ را در پی داشت.
رویداد جنبش خلق مسلمان در آذربایجان، از دوره های تاریخی است که کمتر به آن پرداخته شده است. ماهیت جنبش از کدامین ایدئولوژی نشأت می گرفت؟ رهبران محلی جنبش چه کسانی بودند و چه اهدافی داشتند؟ جایگاه دینی شریعتمداری در جنبش تا چه اندازه تأثیرگذار بود؟ گروه ها و احزاب سیاسی چه موضعی نسبت به جنبش داشتند؟ اقدامات دولت انقلابی علیه جنبش مردم آذربایجان چگونه بود؟ زمینه ها، توابع و نتایج جنبش خلق مسلمان در تاریخ مبارزات ملی گرایانه آذربایجان چیست؟ و... از سئوالاتی است که تحقیق حاضر را بر اساس منابع تاریخی، اسناد و خاطرات و نشریات شکل داده اند.
بر پایه اسناد مختصر و تحقیقات مختصرتر تاریخی که راجع به ماجرای خلق مسلمان در آذربایجان منتشر شده است،[2] می توان آن رخداد را با رهیافتی حقوقی، از اولین تقابل های پارادایم پان اسلامیسم و پارادایم ترک گرایی شمرد و از طرفی اعتراضات جنبش خلق مسلمان را نمادی از نخستین رویارویی آزادی خواهانه و استبداد دینی دانست. همان طور که می توان آن جنبش را نمادی از درگیری مرکز و پیرامون دانست که بر اساس قرائت رسمی و البته غیر واقعی تقسیم شهروندان ترک در آذربایجان و شهروندان فارس در ایران، شکل گرفت و در درازی تاریخ معاصر آذربایجان به صورت های مختلف سیطره تبعیض آمیزی یافت.
حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران
یک ماهی بعداز تغییر نظام سیاسی در ۵ اسفند ۱۳۵۷، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران اعلام موجودیت کرد؛ در بیانیه ای که هیئت مؤسس صادر کرد و برای تائید به شریعتمداری فرستاد،[3] آگاهی دادن به مردم و ارشاد جوانان در تائید کامل جمهوری اسلامی را در وجود یک حزب دانسته اند.[4]
سید هادی خسروشاهی که خود از بنیان گذاران حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران است، در خاطرات خود متن مرامنامه و جزوه «ما چه می خواهیم» را آورده است؛ مرامنامه ای که بنابر نوشته او، متاثر از افکار پان اسلامیستی کسانی چون سید قطب بود؛ وی می نویسد: «مرامنامه و مقدمه آن را من نوشتم که نخست در هیأت مؤسس خوانده و تصویب شد و در آغاز «اساسنامه» که باز در جلسات شوایی هیأت مؤسس مطرح و به تصویب رسیده بود، چاپ شد. در مقدمه مرامنامه و خود مرامنامه، تحت عنوان: «ما چه می‌خواهیم» که در واقع تکمیل‌کننده محتوای کتاب ترجمه‌ای من درباره خواست اسلام‌گرایان، از قول شهید سید قطب بود که قبل از انقلاب ده‌ها بار تحت عنوان «ما چه می‌گوییم»، چاپ شده بود، اهداف اصلی حزب را بیان داشته‌ام و همان طور که در آن ملاحظه می‌نمایید، این اهداف، کاملاً در راستای تحقق اهداف اصلی و نخستین انقلاب اسلامی ایران است.»[5]
خسروشاهی در ادامه می نویسد: «بدین ترتیب، حزب با این برنامه و مرامنامه، فعالیت خود را آغاز کرد[6] و ضمن استقرار دفتر مرکزی آن در نزدیکی میدان کارگر(باغشاه سابق) خیابان عسجدی، جلسات هیأت مؤسس و کمیته مرکزی با حضور اکثریت، به‌طور مرتب تشکیل می‌گردید و راجع به انتشار روزنامه ارگان، عضوگیری رسمی، کادرسازی، تفکیک امور، افتتاح شعب حزب در شهرستان‌ها که درخواست آن به‌طور مرتب و گسترده‌ای به دفتر حزب می‌رسید. . . و همچنین کیفیت همکاری و تعامل با احزاب و سازمان‌های اسلام‌گرا که تعداد آن بر۵۰ حزب و سازمان و گروه بالغ می‌گردید و اتخاذ موضعی مشخص در برابر سازمان‌ها و احزاب چپ و لاییک و ملی‌گرایی که از همان آغاز خواستار جدایی دین از سیاست! شده بودند و خود را صاحب و فاتح انقلاب می‌دانستند. . . و مسائل دیگر مشورت و تصمیم‌گیری می‌شد.»
مواضع عمده و اصلی حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران که آن را در مقابل برنامه ها و تشکل های حکومتی قرار دادند، عبارت بودند از:
مساله جایگاه حقوقی مجلس خبرگان: حزب در ابتدا خواهان عدم شرکت در انتخابات مجلس خبرگان بود که در اثر مقاومت برخی از اعضای آن، برنامه شرکت نکردن در انتخابات عملی نشد و این حزب تنها توانست به اقلیتی در مجلس خبرگان دست پیدا کند. البته حزب خلق مسلمان، حزب جمهوری اسلامی را به تقلب متهم کرد و بدین ترتیب دور تازه‌ای از منازعات حزبی بین این دو آغاز شد. پس از انتخابات مجلس خبرگان، شکاف و دو دستگی در میان اعضای حزب به وجود آمد که در اثر این اختلافات، برخی از آنان که با سیاست‌های انقلاب همسوئی داشتند، به گونه فردی و دسته جمعی از مسئولیت‌های خود در حزب استعفاء دادند.[7]
رحمت الله مقدم مراغه استاندار آذربایجان شرقی و نماینده حزب در مجلس خبرگان قانون اساسی در بیست و یک شهریور ۵۸ گفت:«مطالبی که می گویم، برای امروز نیست، برای فرداهاست. قانون اساسی برای یک نسل تنظیم نمی شود، باید دارای ابعاد زمانی و مکانی باشد، باید پیش بینی آینده و نسل های جدید را بکند. اوضاع نسبت به چند ماه پیش تغییر کرده است، شرایط استثنایی در مملکت وجود دارد، مطبوعات در شرایط خاص و استثنایی قرار دارند. گروه های سیاسی که در مبارزه شرکت داشتند درگیر پاره ای مسائل هستند که طرح آن در اینجا ضرورتی ندارد. در چنین شرایطی تغییر ناگهانی اصل سوم که در هر حال ملت از آن آگاه و بر آن تائید داشته است، بصورت فعلی در مجلس خبرگان در شان مجلس نیست. البته اگر ما بعنوان نمایندگان مجلس موسسان تعیین شده بودیم و وقت و فرصت داشتیم که مثلا یک سال بنشینیم و با جمع آوری و کسب نظر عمومی، طرح جدیدی تهیه کنیم، آن مطلب دیگری بود و هنوز هم دیر نشده است. باید این مطلب را صریحا به ملت اعلام کنیم و تشکیل جلسات خصوصی هم ضرورت ندارد. در جلسات عمومی بحث کنیم و ببینیم آیا ولایت فقیه که از نظر اصل مورد قبول است، چطور باید تنظیم شود؟ وقتی می گویم در اصل، منظور این است که اسلام باید حاکم باشد، ولی نباید اسلام را یک طبقه ی خاص در انحصار خود بگیرد. آن وقت ممکن است اسلام ابزاری شود در دست قدرت طلبان و این تصور حاصل شود که مبارزه ای را همه ی ملت شروع کرده است، اما پس از پیروزی عده ای می خواهند همرزمان خود را کنار بگذارند. در اینجا لازم به یادآوری است که ما قانون برای امروز وضع نمی کنیم. بنده امروز با دوستان صحبت می کردم که اصلی تهیه شود که امام خمینی برای مدت معینی و یا مادام العمر بعنوان رهبر قانونی مملکت حکومت نمایند، ولی در این هزار و چهارصد سال، امام خمینی استثنا است. امام با همه ی قدرتی که دارد ساده زندگی می کند، ساده صحبت می کند، ساده مردم را می پذیرد. از کجا می توانیم امیدوار شویم که در آینده نیز رهبری اینچنین داشته باشیم؟ بعضی از آقایان می گویند رهبر انتخابی باشد، اگر انتخابی باشد می شود رئیس جمهور، با شرایطی که برای رئیس جمهور تصویب می کنیم. ریاست جمهور در انحصار طبقه ی خاصی نیست. یک روحانی هم مثل یک سیاستمدار مسلمان میتواند ریاست جمهوری را احراز کند. ما اگر بخواهیم با استفاده از نیروی اسلام، حکومت را در اختیار یک طبقه ی خاص قرار دهیم، برای جامعه قابل قبول نخواهد بود.»
ولایت فقیه و گنجاندن آن در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از مسایل محوری بود که باعث اختلاف نظر حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان با دیگر تشکل ها بود؛ زمانی که نمایندگان مجلس خبرگان موضوع ولایت فقیه را مورد بحث و مذاکره قرار داده بودند، اعضای حزب خلق سخت در تلاش بودند تا این بند به تصویب نمایندگان نرسد. به رغم مخالفت‌های نمایندگان حزب خلق مسلمان که در مجلس در موقعیت اقلیت قرار داشتند، اصل ولایت فقیه با دفاع کسانی چون محمحسین بهشتی و رای اکثریت قاطع نمایندگان به تصویب نهایی رسید.
همه‌پرسی قانون اساسی هم از نمونه های بارزی است که حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران را به مقابله با تظام انقلابی کشاند؛ حزب خلق مسلمان در مخالفت با قانون اساسی، مردم را از شرکت در انتخابات برحذر می‌داشت.[8]
با برگزاری همه‌پرسی قانون اساسی و حضور مردم در این همه‌پرسی، در شهرهای آذربایجان اعتراضات گسترده ای شد به بهانه و ساختمان صدا و سیمای تبریز را به تصرف معترضان درآمد. روزنامه خلق مسلمان در یکی از شماره‌های خود به نقل از آیت الله شریعتمداری تیتر زده بود:«اگر توافق‌ها مو به مو اجرا نشود امنیت آذربایجان را تعهد نمی‌کنیم».[9] پس از این آن، شهرهای قم، مشهد، تهران هم به اعتراضات پیوستند. در شعاری که معترضان آذربایجانی سر می دادند، واقعیت سیاسی و هویتی جنبش خلق مسلمان روشن بیان شده است؛ معترضان در خیابان ها شعار می دادند:«قانون اساسی ده اولان اصل یوز اون ضیدی بشردی- ایصلاح اگر اولمازسا، او باطیل دی، هدردی.»[10]
هفته نامه خلق مسلمان هم در مورخه ۴ آذر ۵۸ تحت عنوان مطلب «شرکت در رفراندوم مشروط به تجدید نظر در قانون اساسی است» می نویسد:«متن تهیه شده قانون اساسی طبق اعلام وزارت کشور در روزهای ۱۱ و ۱۲ آذرماه به رفراندوم گذاشته خواهد شد.حزب خلق مسلمان اعلام می دارددر مراجعه به متن تهیه شده در مجلس خبرگان ملاحظه می گردد صراحتی در مورد حاکمیت ملت به چشم نمی خورد و متن مزبور با ایرادات،تناقضات و ابهامات گوناگون خود فاقد مشخصلات لازم برای اطلاق نام قانون اساسی در آن می باشد.حاکمیت ملت با اختیاراتی که به رهبر تفویض شده است عملا نقض خواهد گردید. پس به متنی که مواد آن یکدیگر را نقض می کنند چگونه می توان رای داد؟ در این متن تمام قدرت ها در اختیار یک فرد قرار گرفته که در مقابل هیچ کس مسئول نیست و مسئولیت ها به عهده کسانی گذاشته شده که فاقد قدرت لازم و متناسب با مسئولیت خود می باشد
با این حال، خسروشاهی که به طرفداری از روح اله خمینی از حزب استعفا داد، در اشاره به آن دوران در خاطراتش می نویسد:«بی شک این حزب را باید حزبی سراسری و با خواسته های سراسری دید، زیرا که شعبات بسیاری در اقصی نقاط کشور من جمله تهران، تبریز، اردبیل، مشهد و داشت. به عنوان مثال پدر “محمد علی ابطحی” یعنی “سید حسن ابطحی” مسئول شعبه حزب مذبور در مشهد بودند. همچنین به گفته نشریه خلق مسلمان که ارگان حزب بود،  بالغ بر صد حوزه نام نویسی در تهران دایر شده بود. همچنین با مشاهده مرامنامه این حزب هرچند که خواسته های حزب مزبور بیشتر شامل خواسته های اسلامی همانند تغییر نظام فاسد اقتصادی و تبدیل آن به نظام اقتصادی اسلامی و یا تغییر در سیستم آموزش و پرورش بود بندهایی دیگر نیز همانند حفظ استقلال کامل اقتصادی و سیاسی کشور و عدم وابستگی به غرب و شرق نیز ذکر شده است در ثانی که خواسته های مربوطه همگی سراسری است و برعکس احزاب منطقه ای که عموما خواسته هایشان محدود به مناطق خاصی می شد این حزب اما خواسته های وسیع تری را دنبال می کرد.»
اعتراضات گسترده در آذربایجان، قم و تهران و مقابله همه جانبه و خشن جمهوری اسلامی ایران با آن اعتراضات، سرانجام حزب را به انحلال کشاند و جنبش مردمی را در خون و کشتار خاتمه داد.
حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران در دوران فعالیت خود، نشریه «خلق مسلمان» را به صورت گاهنامه ای هشت صفحه منتشر می کرد؛ تبیین اهداف و برنامه های تشکیلاتی و سیاسی حزب و درج مقالاتی از نویسندگان غیر حزبی و مطالب ادبی و تاریخی، محتوای نشریات را تشکیل می دادند. نشریه «خلق مسلمان» در دوره منتشر شده است: دوره اول در هفت شماره از فروردین تا خرداد ۱۳۵۸ منتشر شده است. دوره دوم از انتشار نشریه «خلق مسلمان» از مرداد تا آذر ۱۳۵۸ در ۱۸ شماره بوده است.
سید کاظم شریعتمداری
سید کاظم شریعتمداری متولد سال ۱۲۸۳ در تبریز است. وی تحصیلات ابتدائی را در تبریز آغاز کرد و بعد از مدتی برای تکمیل تحصیلات دینی به حوزه‌ علمیه‌ قم رفت. شریعتمداری بعد از مدتی در نجف مقیم شده و به تکمیل تحصیلاتش پرداخت و با کسب اجازه‌ اجتهاد از علمای نجف در سی سالگی به تبریز بازگشت. شریعتمداری در دوران حکومت ملی فرقه دموکرات آذربایجان، مخفیانه از تبریز خارج و مدتی را در تهران و قم گذراند؛ با سقوط حکو.مت ملی، شریعتمداری به تبریز بازگشته و در مراسم استقبال و سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی حضور یافته و در تمجید اقدامات نظامی شاه ایران در آذربایجان، سخنرانی کرد.
کاظم شریعتمداری مدتی بعد به تهران رفته و با حضور در مجامع سیاسی با شخصیت های جبهه ملی ایران آشنا می شود. وی سپس به قم رفته و در حلقه نزدیکان حسین بروجردی- مرجع تقلید وقت شیعیان- قرار می گیرد. با فوت بروجردی، شریعتمداری یکی از چندین مرجع تقلید شیعه شناخته شد. بیشترین پیروان وی را شیعیان آذربایجان تشکیل می دادند. هم چنین وی یکی از معترضین به اصلاحات اجتماعی محمدرضا شاه پهلوی بود و هم گام با روح اله خمینی، خواستار اجرای احکام شریعت در ایران بود. در جریان دستگیری و زندان روح اله خمینی، به معترضان پیوست و در راهایی او از حبس نقش اساسی داشت.
در جریان اعتراضات ۱۹۷۸- ۱۹۷۹، کاظم شریعتمداری با اتخاذ نقش میانه روانه، در کنار انقلابیون قرار داشت و با پیروی انقلاب اسلامی، از علمایی بود که نظام جدید را به رسمیت شناخت. بعد از انقلاب در جریان جنبش خلق مسلمان به مقابله با زیاده خواهی مستبدانه خمینی و انقلابیون برخواست؛[11] شریعتمداری پیرامون تصویب اصل ۱۱۰ قانون اساسی به صراحت می گوید:«به دنبال مراجعات مکرر طبقات و گروه های مختلف مردم درباره نظر اینجانب نسبت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدین وسیله اعلام می دارد: حاکمیت ملی قدرتی است که بقای اسلام و ایران بدان بستگی دارد و با ضعف آن اسلام و کشور به خطر خواهد افتاد و لذا اگر حاکمیت ملی و نقش فعال آن از بین برود و یا خدای نکرده تضعیف شود فرصت مناسب و زمینه آماده ای برای بازگشت دیکتاتوری و نظام طبقاتی خواهد بود و بیم آن است که مملکت به وضع سابق رجعت کند. با نگاهی به اصل ششم قانون که می گوید خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است، هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.[12]
اصل ۶ و ۵۶ حاکمیت ملی را تثبیت کرده است اما اصل ۱۱۰ (حدود اختیارات ولایت فقیه) قانون اساسی اختیارات مردم را از ملت سلب کرده و در نتیجه اصل ۱۱۰ با دو اصل ۶ و ۵۶ قانون اساسی کاملا متضاد و مخالف است. غیر از این تضاد، مواد دیگری نیز در قانون اساسی وجود دارد که دارای ایراد و اشکال است و همچنین کمبودها و نارسایی هایی در آن به چشم می خورد که در درجه دوم اهمیت قرار گرفته که باید اصلاح و رفع اشکال شود. با صراحت اعلام می دارم که با مراعات این نقایض و اصلاح آنها در نزدیک ترین وقت ممکن بقیه مواد قانون اساسی بلامانع است.»[13]
شريعتمداری در چند سخنرانی مختصر در خانۀ بيرونی خودشان، در اواخر آذرماه و اوايل دی‌ماه ۱۳۵۸، ايراد فرمودند که در آنها، ضمن دعوت مردم به حفظ آرامش، از اجازه ندادن دست‌اندر‌کاران به پاسخ‌گويی به باران تهمت و افترا سخن به ميان آوردند و جملۀ دو سال قبل خود را که در مسجد اعظم، خطاب به رژيم قبلی فرموده بودند، تکرار کردند و بيان داشتند : شما به ما تهمت می‌زنيد، برعليه ما و دوستان ما هرچه می‌خواهيد می‌نويسيد و پخش می‌کنيد، اما به ما اجازه نمی‌دهيد که «آخ» هم بگوييم. آخر ما چه گناهی کرده‌ايم که مستحق اين‌همه تهمت و افترا شده‌ايم؟ من همان فردی هستم که چند ماه قبل بوده‌ام. تنها چيزی که اتفاق افتاده، طبق وظيفۀ شرعی، نظر خود را پيرامون قانون اساسی گفته‌ام. آخر اين‌گونه برخورد و سلب آزادی بيان و اجازه ندادن به يک مرجع که بتواند نظرش را اظهار نمايد، اين چيزی است که ما برعليه آن مبارزه کرده‌ايم.[14]
با فرجام خونین جنبش خلق و اعلام وابستگی شریعتمداری به کودتای نوژه، از مرجیعت خلع و تا پایان عمر در قم در حبس خانگی قرار گرفت. به این ترتیب کاظم شریعتمداری تا پایان عمر در حصر خانگی ماند و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ فوت کرد.
آذربایجان معترض در برابر جمهوری اسلامی ایران
در اوج بحران فعالیت‌های حزبی، ناگهان آقای شیخ صادق خلخالی با نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان: «بهانه‌ها را از دست خائنان باید گرفت» در روزنامه اطلاعات مورخ ۲/۲/۵۸ ضمن حمله به تأسیس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران، از «حضرت مستطاب آیت‌الله العظمی شریعتمداری که کاملاً حسن نیت دارند» خواستند که بهانه‌ای به دست خائنان و ایادی و اوباش رژیم سابق داده نشود تا زیر پرچم «حزب خلق مسلمان» به سینه‌زنی بپردازند.» با انتشار مقاله خلخالی، روز چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ صدها هزار نفر در تبریز و تهران تظاهراتی اعتراضی برپا کردند. حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران هم در پایان گردهمایی هواداران شریعتمداری در تهران، قطعنامه ای در محکومیت توهین به شریعتمداری صادر کرد.[15] در بندهایی از آن قطعنامه حزبی به رهبری مراجع- شورایی شدن رهبری- تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی و اقتصاد ملی اشاره شده بود.[16]
خسروشاهی در روایت خود از آن مسایل آورده است:«این حمله بی‌موقع و یا حساب نشده، باعث نفرت و انزجار مردم ساده و مسلمانی گردید که با حسن نیت به دنبال حزب اسلامی جدید، قصد فعالیت در راستای اهداف نظامی اسلامی داشتند و با تصور اینکه هدف نویسنده مقاله ایجاد نظامی تک‌صدایی و خفه کردن دیگران است و یا مقاله نوعی اهانت به آیت‌الله شریعتمداری است، به پا خاستند و تظاهرات و راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیز همه جا را فرا گرفت. ‌متأسفانه همزمان با راه‌پیمایی‌های بزرگ در تبریز و به عنوان پشتیبانی از آیت‌الله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان، ناگهان در یک اقدام کاملاً مشکوک در پشت بام منزل آیت‌الله شریعتمداری، نگهبانی به نام «علی رضایی» با شلیک گلوله کشته شد که موجب تحریک و خشم بیشتر مریدان و مقلدان ایشان در قم و سپس آذربایجان گردید.
وقتی از تبریز به من خبر داده شد که مقدمه یک تظاهرات وسیع و راهپیمائی‌های سراسری در آذربایجان فراهم شده و عناصر و سازمان‌های ضد انقلاب، مردم را به شرکت در این تظاهرات تشویق می‌کنند؛ بلافاصله به دیدار آیت‌الله شریعتمداری رفتم و چون ایشان ظاهراً همچنان به صداقت من اعتماد داشتند، از ایشان خواستم که طی اعلامیه‌ای، این راه‌پیمائی‌ها را منع و تحریم کنند تا دشمن مشترک سوء استفاده نکند. . . ایشان با تأثر از کشته شدن بی‌دلیل یک نگهبان که روی عقیده و ایمان به نگهبانی می‌پرداخت، گفتند: «من که دعوت به انجام تظاهرات نکرده‌ام تا آن را لغو کنم. این قبیل اعمال، عکس‌العمل‌هائی دارد که طبیعی است. » من توضیح دادم که کسی موافق این اعمال نیست و این جنایت، در تاریکی شب رخ داده و اصولاً معلوم نیست که از طرف چه کسی یا چه گروهی صورت گرفته است و به‌طور طبیعی از پائین کوچه نمی‌توان به قلب یک فرد در پشت بام شلیک کرد، پس این هدف‌گیری در تاریکی شب، از محلی خاص و برای هدف خاصی است و باید از واکنش‌ها جلوگیری به عمل آید. ایشان گفتند: «من فکر می‌کنم تا فردا ببینم چه می‌شود!»
من در اثر معاشرت درازمدت با ایشان، می‌دانستم وقتی آیت‌الله شریعتمداری مسئله‌ای را به «فکر کردن» موکول می‌کند، آن کار انجام نخواهد گرفت و به منزل برگشتم تا ببینم خدا چه می‌خواهد که در این بین دکتر ابراهیم یزدی به من زنگ زد که شبانه برای امر مهمی از طرف هیأت دولت به قم آمده و می‌خواهد با آیت‌الله شریعتمداری ملاقات کند و دفتر ایشان می‌گوید که «دیر وقت است، فردا بیائید»! به‌سرعت خودم را به در منزل آیت‌الله شریعتمداری رساندم. دکتر یزدی آنجا قدم می‌زد. با منزل ایشان تماس گرفتم و بالاخره، قرار شد همراه دکتر یزدی به داخل «اندرونی» برویم، چون دیروقت بود و ایشان «بیرونی» نمی‌آمدند.
در اتاق دم در ورودی اندرونی نشستیم و من قبل از آمدن آیت‌الله شریعتمداری به دکتر یزدی گفتم که اگر ما امشب نتوانیم از ایشان اعلامیه‌ای در منع تظاهرات بگیریم، یقیناً فردا هرگز این امر عملی نخواهد شد و تصریح کردم که چون سیدحسن شریعتمداری در تهران است و شب بر می‌گردد، به یقین روی اهدافی که دارد مانع از صدور بیانیه خواهد شد.
در این هنگام آیت‌الله شریعتمداری وارد اتاق شد و دکتر یزدی شرحی از وخیم بودن اوضاع و تحرکات ضد انقلاب گزارش داد و از طرف دولت خواستار صدور بیانیه‌ای شد، اما آیت‌الله شریعتمداری موضوع را به «فردا» موکول کرد. من و آقای دکتر یزدی بر ضرورت صدور شبانه بیانیه تأکید‌‌ کردیم و ایشان سرانجام به من ‌گفتند: «شما یک چیزی بنویسید تا من ببینم و امضا کنم. » من بلافاصله در یک صفحه، یک بیانیه ملایم در ضرورت جلوگیری از اقداماتی که موجب سوء استفاده دشمن و «امپریالیسم» ‌می‌گردد، نوشتم و به ایشان دادم. آیت‌الله شریعتمداری چند جمله یا کلمه را اصلاح نموده یا تغییر دادند و به من گفتند یک سطر به آخر آن با خط خودم اضافه کنم تا ایشان امضا کنند و آن خط این بود: «البته هر وقت ضرورت شد، خود ما دستور تظاهرات و راه‌پیمایی را خواهیم داد» و من آن را اضافه کردم و ایشان بیانیه را امضا کردند.»[17]
در گیرودار مسایلی که میان شریعتمداری و حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان از یک سو و حکومت انقلابی راجع به موضوع اصل ولایت فقیه و انتخابات مجلس خبرگان پیش آمده بود، خشونت های خیابانی به خانه شریعتمداری در قم کشانده شد و با کشته شدن یکی از محافظان وی، التهابات در آذربایجان بیشتر شد؛ ماجرا از آن جا آغاز شد که شريعتمداری اعلامیۀ مربوط به اظهارنظر درباره قانون اساسی را در روز ۹/۹/۱۳۵۸ صادر کرد که غير از روزنامۀ اطلاعات، هيچ‌يک از روزنامه‌ها و رسانه‌های گروهی ديگر متن کامل آن را چاپ يا پخش نکردند، بلکه سيمای جمهوری اسلامی به‌جای پخش اين اعلاميه، با پخش تصوير معظم‌له، اعلامیۀ شخص ديگری را در مورد ترغيب مردم به رأی دادن به قانون اساسی پخش کرد که اين فريب دادن و حقه‌بازی حکومت موجب بروز اعتراض در آذربايجان شرقی و غربی، به‌ويژه در تبريز و ارومیه، و قم گرديد. شب پنج‌شنبه ۱۴/۹/۱۳۵۸، عدّه‌ای تحريک‌شده به خانه شريعتمداری حمله کردند و علی رضايی را که در پشتِ‌بام خانه مشغول محافظت بود، از پشتِ‌بام يکی از خانه‌های مجاور، مورد هدف قرار دادند. در این مساله خمینی رهبر آن را به عوامل خارجی نسبت داد! موضع گیری خمینی باعث تشديد تشنج گرديد؛ ابراز هیجانات سیاسی به‌حدّی بود که در تبريز، مراکز دولتی و «صدا و سيما» توسط مردم خشمگين تصرف شد.
ماشااله رزمی می نويسد: بدنبال تصرف راديو و تلويزيون تبريز توسط طرفداران آيت الله شريعتمداری و پخش اخبار وگزارشات متعدد عليه دولت از راديو و تلويزيون، اعضاء  شورای انقلاب به خانه آيت ...شريعتمداری می روند و از وی تقاضا مي کنند که دستور بدهد که راديو و تلويزيون تبريز از اشغال خارج شود و حاکميت دولت انقلاب درآذربايجان نقض نشود تا بعدا خواسته های مردم آذربايجان نيز رسيدگی شود. آيت... نيز توافق هائی مي کند و ازطرفدارانش نيز می خواهد که آرامش را درآذربايجان حفظ  بکنند. ولی خبر اين توافق ها از راديو و تلويزيون سراسری طور ديگری پخش می شود و موجب تشنج بيشتری در تبريز و قم  و تهران می گردد.»
و او می افزايد: «دراين روزها جنبش طرفداران شريعتمداری دراوج است و قطعنامه مردم تبريز که درمحوطه راديو و تلويزيون خوانده شد، بيانگر راديکاليسم جنبش بوده و درضمن نشان ميدهدکه اين جنبش ملی- دموکراتيک کاملا مترقی و متکی به آمال و آرزوهای مردم آذربايجان بوده است. همين راديکاليسم و همين حقانيت تاريخی و ملی موجب وحشت تازه به  قدرت رسيدگان بود و بهر ترتيبی می خواستند جنبش را سرکوب کنند و هرگونه توافق و تعهد را تا موقعی رعايت  می کردند که خرشان از پل بگذرد تا آنجا که دو رويی و عهد  شکنی آنان، آدم صبوری مانند آيت... شريعتمداری را نيز آزرده خاطر نموده و منجر به صدور تلگرامی از طرف وی به مهدی بازرگان شده است.
گفتنی است که راديو و تلويزيون تبريز دو بار به تصرف طرفداران آيت... شريعتمداری درآمده است. بار اول پانزدهم آذرماه بمدت چهار روز و بار دوم چهاردهم ديماه بمدت يک شبانه روز!»[18]
پس ازآن، رژيم با استفاده از حسن نيت آيت... شريعتمداری،[19] به توطئه می پردازد: يکنفر تکنسين نفوذی نخست دردستگاهها خرابکاری نموده و برنامه های راديو را قطع می نمايد و طرفداران آيت... شريعتمداری موفق به رساندن خبر نشده و قادر به بسيج مردم نمی شوند برعکس سه نفر ازدست اندرکاران حکومت مرکزی تهران يعنی مدنی امام جمعه انتصابی تبريز، غروی استاندار انتصابی تبريز و سيدحسين موسوی تبريزی رئيس دادگاه انقلابی رژيم طبق سناريوی قبلی با بسيج طرفداران اندک خمينی راديو و تلويزيون را اشغال و اقتدار را بدست گرفته وبا استفاده ازپاسداران اعزامی ازتهران و به ياری مدافعان رژيم درمنطقه سرکوبی بيرحمانه ای را آغاز می کند!
فرجام جنبش خلق مسلمان در آزربایجان
در روز ۷ دی ماه ۱۳۵۸ دفتر حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران در تبریز با درگیری مسلحانه تصرف شد و حزب منحل اعلام شد. سپس با اعزام سیدحسین موسوی تربیزی- یکی از شاگردان سابق شریعتمداری به عنوان رئیس دادگاه انقلاب تبریز، دستگیری مخالفان، کشتار و اعدام در تبریز گسترش یافت. در آن زمان شایع شده بود موسوی تبریزی، مامور ایجاد وحشت در تبریز شده و ترور افراد فعال و سرشناسی نظیر دکتر صدقیانی و ناصر جوان، از فعالان چریک های فدائی خلق در خیابان بهار و هم چنین آتش زدن بازار تبریز برای ارعاب بازاریان حامی شریعتمداری به دستور او انجام گرفته است.
موسوی تبریزی با خلع سلاح کمیته های طرفدار شریعتمداری در تبریز، با اعدام افراد در دادگاه انقلاب اسلامی تبریز، قدرت خود را به نمایش گذاشت، از جمله می توان به اعدام هاشم تنگستانی، کتابدار کتابخانه تربیت تبریز به اتهام سرودن اشعار ضدانقلابی و غیر اسلامی اشاره کرد. اعدام مجید کوزه گر، سردسته طرفداران آیت اله شریعتمداری در محله کوزه گرخانا باشی تبریز نیز از اعدام های انجام گرفته توسط موسوی تبریزی است؛ اشاره کرد. یکی دیگر از افراد اعدام شده در تبریز، آیت اله ایرانی، رئیس کمیته انقلاب در محله داش ماغازالار است. در مجموع، یازده تن از کسانی که در جریان تظاهرات خیابانی و خلع سلاح کمیته ها بازداشت شده بودند، از هفتم تا پانزدهم دی ماه ۱۳۵۸ به دستور قاضی موسوی تبریزی اعدام شدند. خبر اعدام این یازده نفر در روزنانه های ۲۳ دی ماه ۱۳۵۸ بدون ذکر نام منتشر شد.[20] در سی ام دی ماه ۱۳۵۸ بیست تن از افسران و فرماندهان نیروی هوائی، زمینی و ژاندارمری در آذربایجان که پس از بازداشت به تهران منتقل شده بودند، به اتهام وابستگی به حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران در دادگاه نظامی به سرپرستی آیت الله محمد محمدی ری شهری محاکمه شدند. خبر این محاکمه، همان روز در روزنامه ها بدون ذکر نام محکومان به اعدام منتشر شد. با سپری شدن کشتارهای اولیه در تبریز، اقتدار خشونت بار رژیم انقلابی تهران تا سال ها و تاکنون در تبریز و آذربایجان ادامه یافت.
گزیده منابع تحقیقاتی
حقدار، علی اصغر حقدار، بازخوانی جنبش خلق مسلمان در آذربایجان بر پایه اسناد، خاطرات و منابع تاریخی، آنکارا، ۱۳۹۷.
حقدار، علی اصغر، آرشیو شخصی، خاطرات و اسناد محمدعلی عدالتی، آنکارا، ۱۳۹۵.
حیدری، اصغر، آیت الله شریعتمداری به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۸.
خسروشاهی، سیدهادی، خاطرات مستند درباره حزب خلق مسلمان، نشر کلبه شروق، قم، ۱۳۹۷.
رزمی، ماشاء اله، آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری در سال ۱۳۵۸، نشر تریبون، استکهلم، ۲۰۰۰.
روحانی، حمید، شریعتمداری در دادگاه تاریخ، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱.
روزنامه اطلاعات
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، گزارشی از توطئه ها و عملکرد ضدانقلاب در تبریز، ۱۳۵۸.
نشریه خلق مسلمان( شماره های دوره دوم)
نیمه پنهان حزب خلق مسلمان، کتاب دو جلدی کیهان درباره حزب خلق مسلمان، ۱۳۸۸.



[1] - این مقاله چکیده ای از تألیف و پژوهش «بازخوانی جنبش خلق مسلمان در آذربایجان بر پایه اسناد، خاطرات و منابع تاریخی» است.
[2] - نک: آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری، ماشا اله رزمی، نشر تریبون، استکهلم، ۲۰۰۰.
[3] - شریعتمداری در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ تأسیس حزب را مورد تائید قرار داد.
[4] - محضر مقدس زعیم عالیقدر حضرت مستطاب آیت الله العظمی شریعتمداری دامت برکاته: با سلام و تحیت فراوان به عرض عالی می‌رساند، به‌طوری که خاطر شریف مستحضر است در زمان دیکتاتوری فاسد سلطنتی هیچ ‌گونه امکان فعالیت اجتماعی و سیاسی به طور دسته‌جمعی و علنی وجود نداشت و خفقان و اختناق بر همه جا و همه کس حکمفرما بود. اکنون که بحمدالله در اثر مبارزات و مجاهدات ملت مسلمان ایران، رژیم منحوس سرنگون گردیده، عناصر فرصت‌طلب با سوء استفاده از آزادی اسلامی، دستجاتی را تحت عناوین مختلف تشکیل داده، جوانان را به ایدئولوژی‌های ضد اسلامی دعوت می‌کنند؛ لذا تنی چند از افرادی که در طول دوران استبداد و خفقان رژیم منحوس پهلوی در اثر مبارزات مردانه خود بارها به زندان رفته و گرفتار تبعید شده و انواع و اقسام شکنجه‌های روحی و جسمی بر آنها وارد آمده و همواره جلوی زبان و قلمشان گرفته شده است، تصمیم گرفته‌اند در کنار سایر احزاب و جمعیت‌های موجود اسلامی، جمعیتی را با مرامنامه پیوست تشکیل دهند و به کار ارشاد جوانان و تأیید کامل جمهوری اسلامی و آگاهی دادن به مردم مسلمان بپردازند. از آنجا که ممکن است تصور شود در جامعه اسلامی وجود یک حزب یا سازمان کافی است، از محضر مقدس آن پیشوای عظیم‌الشأن استدعا می‌شود نظر مبارکتان را در این خصوص مرقوم فرمایید. دوام تأییدات عالی را از خداوند متعال مسئلت داریم.
از طرف هیأت مؤسس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران
***
باسمه‌تعالی
با توجه به دستورات اسلامی در مورد آزادی‌های فردی و اجتماعی در یک جامعه اسلامی، جای هیچ‌گونه تردیدی نیست که افراد مسلمان فعال و مؤمن نیز می‌توانند با استفاده از فرصت‌هایی که جمهوری اسلامی ایران در اختیار همگان قرار می‌دهد، با تشکل به فعالیت‌های خود ادامه دهند و در این راه با احزاب و گروه‌های اسلامی دیگر نیز همکاری و همفکری کامل و نزدیک داشته باشند که هدف همه آنها خدمت به اسلامی و مسلمین است. از این جهت تأسیس حزب اسلامی به وسیله آقایان به نام حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران با مرامنامه ارسالی مورد تأیید کامل اینجانب می‌باشد و عضویت در آن حزب و سایر احزاب اسلامی که زیر نظر جامعه روحانیت فعالیت دارند، نه تنها بلامانع بلکه یک وظیفه اسلامی و ملی است. از خداوند متعال توفیق همه احزاب اسلامی را در راه برقراری جمهوری اسلامی خواستار است. سید کاظم شریعتمداری، ‌۲۳ / اسفند ۵۷ مطابق با ۱۴ ع ۲ / ۹۹
[5] - بسم‌الله الرحمن الرحیم
ما چه می‌خواهیم؟
مبارزه بی‌امان و خستگی‌ناپذیر خلق مسلمان ایران، به رهبری مرجعیت شیعه، علیه نظام طاغوتی و استعمار، در میان دریایی از آتش و خون، سرانجام به پیروزی رسید. جهاد انقلابی مسلمانان ایران که جهان با ناباوری به پیروزی آن می‌نگریست، معجزه عصر ما را تحقق بخشید و فریاد «الله اکبر» بر صفیر گلوله توپ‌ها و تانک‌ها و مسلسل‌ها غلبه یافت و دنیا شاهد پیروزی «ایمان» بر «طاغوت» گردید؛ اما این پیروزی، تازه آغاز راه است و تحکیم پایه‌های این انقلاب و تداوم آن، بی‌تردید نیازمند سازماندهی و تشکیلات اساسی است.
تجربه‌های گذشته نهضت اسلامی در ایران و همه‌ جهان اسلام، به‌ویژه از دوران سید جمال‌الدین اسد آبادی تا به امروز، به‌خوبی نشان داده است که عامل اصلی شکست نهضت‌های مسلمانان، همواره فقدان تشکیلات، سازماندهی و رهبری جمعی بوده است؛ بنابراین، به وجود آوردن تشکیلاتی که متناسب با روح انقلاب اسلامی معاصر ایران باشد، برای همه کسانی که احساس مسؤولیت می‌کردند و می‌کنند، یک وظیفه عینی بوده و هست و ما به نوبه خود و در کنار دیگر احزاب اسلامی برادر، به انجام این رسالت تاریخی و وظیفه عینی برخاستیم و با تأسیس «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» می‌خواهیم افراد و گروه‌هایی را که می‌توانیم جذب کنیم و سازمان دهیم، گرد هم آوریم و در زیر پرچم رهبری مرجعیت، در راه تداوم انقلاب اسلامی و پاسداری از ثمرات خون شهیدان راه حق، آنها را به پیش ببریم. تردیدی نیست که بدون تشکیلات صحیح نمی‌توان افراد را سازمان داد، کارها را به‌طور کامل رهبری کرد، انقلاب را تداوم بخشید، ضد انقلاب را سرکوب نمود، مملکت را آباد ساخت. و به وظیفه الهی نشر ایدئولوژی اسلامی در سطح جهانی قیام کرد و. . .
با لمس همه این واقعیت‌ها، «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» پا به عرصه وجود می‌گذارد و به‌رغم همه کارشکنی‌های عناصر ارتجاع و امپریالیسم به راه خود ادامه می‌دهد. اینک اساسنامه حزب، پس از تکمیل، برای آگاهی عموم، همراه مرامنامه، منتشر می‌گردد و انتظار ما آن است که همه رزمندگان راستین راه حق و عدالت، در این نبرد حیاتی، با همکاری و همفکری همه جانبه، یا با انتقاد منطقی و سازنده، ما را یاری دهند.
ما در این راه با التزام کامل به اصول اسلامی و همکاری همه جانبه با همه نیروهای مبارز مسلمان و همه‌ گروه‌های اصیل اسلامی، در راه برقراری نظام عدل توحیدی و تکمیل پایه‌های «جمهوری اسلامی» خواهیم کوشید و برای پیروزی کامل و واقعی، هر گونه توطئه‌ای را علیه انقلاب اسلامی ایران افشا و سرکوب خواهیم ساخت و با تمام نیرو، در راه سازندگی کشور، هر اقدام مثبتی را ارج خواهیم نهاد و به یاری آن خواهیم شتافت. در این مسیر، تنها پشتیبان ما «خدا» و نیروی «ایمان» است و یقین داریم که پیروزی نهایی از آن کسانی است که در راه حق گام نهاده‌اند، چرا که این یک وعده الهی است و وعده الهی، هرگز تخلف‌پذیر نیست: «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.»
هیأت مؤسس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران
***
مرامنامه
با استعانت از خدای بزرگ و به امید همکاری و همفکری همه‌ برادران و خواهران مسلمان در سراسر ایران و در راه ساختن جامعه‌ای توحیدی، جمهوری اسلامی، بنیادی نوین و نظامی متناسب به زمان، به حکم مسؤولیت تاریخی و اسلامی که طبق دستور قرآن به عهده داریم «لله المشرق والمغرب، وکذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهدا» علی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا»: شرق و غرب جهان از آن خداست و این چنین شما را امتی در متن زمان قرار دادیم تا برای خلق سرمشق باشید و پیامبر برای شما سرمشق باشد و با الهام از فرمان الهی که فتوای محتوم تاریخ است: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی بغیروا ما بانفسهم»: خداوند وضع هیچ ملتی را دگرگون نمی‌سازد، مگر آنکه خود را دگرگون سازند.
محتوای مرامنامه حزب برای ابد باید مطابق ایدئولوژی اسلامی بماند و هیچ قدرتی حق ندارد روح اسلامی مرامنامه را تغییر دهد. هیأت مؤسس این حق را برای ابد از خود و همه افراد دیگر سلب کرده و اجتماع مسلمین چنین افرادی را که در این خیال باشند، کیفر قرار خواهد داد. برای ایجاد دگرگونی همه جانبه در بنیادهای نظام فاسد سابق تأسیس «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» را با مرامنامه‌ کلی زیر، اعلام می‌دارد: ‌
۱- احیای حقوق اساسی همه مردم ایران، با استقرار جمهوری اسلامی، حکومت عدل خدا بر مردم به دست مردم.
۲- نشر و ترویج اصول اسلامی در همه زمینه‌های اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، به خاطر آگاهی هرچه بیشتر خلق مسلمان ایران و در راه تحقق خودسازی انقلابی و پی‌ریزی جامعه‌ اسلامی.
۳- از بین بردن کامل همه آثار شوم و میراث‌های ننگین ناشی از نظام طاغوتی شاهنشاهی و نابودی تمام پدیده‌های استبدادی و برقراری آزادی‌های فردی و اجتماعی، بیان و قلم، مطابق موازین اسلامی.
۴- پاک‌سازی اساسی و بدون وقفه همه بنیادهای فاسد اداری و دولتی سابق و جایگزین ساختن بنیادهای استوار خلقی و اسلامی.
۵- تبدیل قطعی و فوری نظام اقتصادی، سرمایه‌داری فاسد ضد اسلامی وابسته به بیگانه و احیاء و اجرای کامل اصول اقتصادی اسلامی، در همه زمینه‌ها که تنها با تأمین استقلال اقتصادی، ایجاد نظام صحیح مالی، بازرگانی، کشاورزی، صنعتی و غیره امکان‌پذیر است.
در این زمینه محو کامل هرگونه آثار فقر و محرومیت (که به گفته امام علی(ع)، عمدتاً ناشی از استثمار انسان از انسان است، «ما جاع فقیر الا بما متع به غنی» و تضمین ارزش کار و نفی هر نوع سودپرستی نامشروع، اولویت ویژه‌ای خواهد داشت.
۶- تغییر اساسی سیستم آموزشی کشور و نفی مطلق هر نوع وابستگی فرهنگی غلط به غرب یا شرق، منهای بهره‌مندی از تجربیات سالم و سازنده دنیای امروز، با اجرای اصول آموزش و پرورش اسلامی و حفظ ویژگی‌های منطقه‌ای و ملی، همگام با ریشه‌کن کردن بی‌سوادی در سراسر کشور. در این زمینه همه نهادهای فاسد فرهنگ استعماری موجود و همه ریشه‌های فسادپروری که در مؤسسات علمی و هنری کشور رخنه کرده است، باید نابود گردد.
۷- ایجاد ارتشی مجاهد، مستقل، مؤمن که وظیفه آن دفاع از میهن ومنافع خلق مسلمان ایران باشد، بدون هیچ‌گونه وابستگی ارگانیک با غرب با شرق همگام و هم‌پیمان ساختن آن با نیروهای رزمنده مسلمان که با داشتن وظایف متعدد، در کل، فقط برای حفظ مرز و بوم ایران و مقابله با هر نوع تجاوزی خواهند جنگید.
۸- عملی ساختن اصل «نظارت عمومی» که به عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» یکی از اساسی‌ترین اصول اسلامی است، به موازات تشکیل «شوراها»‌ با توجه به اصل «وشاورهم فی الامر» که برای تداوم انقلاب اسلامی ایران یک ضرورت حیاتی است.
۹- تأمین همه‌ امکانات برای «حسن نظام جامعه» از راه برقراری «مرکز آمار، بررسی نیازها، ارزیابی امکانات» و با استفاده از همه نیروهای انسانی کشور، با رعایت تقوا، تخصص و صلاحیت توأم با مبارزه انقلابی با بیکاری، فساد، تن‌پروری و دیگر پدیده‌های نظام فاسد اسلامی.
۱۰- از نقطه نظر سیاست خارجی احترام متقابل نسبت به همه کشورهای دوست، حفظ استقلال کامل اقتصادی و سیاسی، عدم تعهد در قبال غرب یا شرق، همکاری همه‌جانبه با کشورهای برادر با توجه به اصل برادری جهانی اسلامی انترناسیونالیسم اسلامی همگام با تأیید و یاری بی‌قید و شرط همه خلق‌های مستضعف جهان که در راه احقاق حق خود به نبردی نابرابر برخاسته‌اند: «وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والوالدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لذنک ولیاً واجعل لنا من لدنک نصیراً»: چرا در راه خدا و آن گروه از مردان و زنان مستضعفی نمی‌جنگید که می‌گویند خدایا ما را از این سرزمین ستم‌پیشگان رهایی بخش و از جانب خود برای ما سرپرست و یاوری قرار بدهد.
هیأت مؤسس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران
[6] - هیئت مؤسس حزب خلق مسلمان عبارت بودند از: ۱- سید غلامرضا سعیدی. ۲- سید صدرالدین بلاغی. ۳- امیر تیمور کلالی. ۴- شهاب فردوس. ۵- سید هادی خسروشاهی. ۶هاشم شبستری زاده. ۷- کریم انصاری. ۸اشرف مهاجر. ۹موسی شیخ زادگان. ۱۰رضا گلسرخی. البته اندکی بعد احمد علیزاده(دبیرکل)،حسین منتظر حقیقی، و حسین بشارت نیز به این حزب پیوستند که از آنها به عنوان هیئت موسس یاد می شد. موسسین با ارسال نامه ای به آیت الله شریعتمداری خواهان تایید فعالیت خود شدند. ایشان در پاسخ نوشتند:«از این جهت تاسیس حزب اسلامی به وسیله آقایان به نام حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران با مرامنامه ارسالی مورد تایید کامل این جانب است و عضویت در آن حزب و سایر احزاب اسلامی که زیر نظر جامعه روحانیت فعالیت دارند نه تنها بلامانع بلکه یک وظیفه اسلامی و ملی است». بدین ترتیب آیت الله شریعتمداری به صورت ضمنی از فعالیت این حزب طرفداری کردند و با توجه به مقلدین بی شمار ایشان به زودی فعالیت های این حزب رونق گرفت. در ۲۲ اردیبهشت ۵۷ این حزب اعلام وجود کرد.
[7] - روزنامه اطلاعات-۲۰/۵/۱۳۵۸. خسروشاهی می نویسد «کناره‌گیری جمعی از بنیانگذاران حزب خلق مسلمان، اوضاع این حزب را آشفته کرد، ولی موجب انحلال این حزب نشد چرا که این حزب به پشتوانه حمایت آیت الله شریعتمداری و نفوذی که در منطقه آذربایجان داشت، توانست به فعالیت‌های خود ادامه دهد. آیت الله شریعتمداری در ارتباط با استعفای جمع مذکور اینگونه اظهار نظر می‌کرد که «... البته اگر استعفای دسته جمعی هم داده باشند، در حزب تاثیری ندارد. برای این‌که این حزبی است که ۲ تا ۳ میلیون عضو داد و آن اعضای فعال می‌توانند رئیس جدید برای حزب اختیار کنند.»(روزنامه اطلاعات-۲۳/۵/۱۳۵۸.)
[8] - روزنامه خلق مسلمان-۱۳/۹/۱۳۵۸.
[9] - روزنامه خلق مسلمان-۱۸/۹/۱۳۵۸.
[10] - به نقل از: آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری/۵۴.
[11] - نک: روزنامه اطلاعات- سه شنبه اول آبان ماه ۱۳۵۸.
[12] - نک: چکیده ای از مصاحبه ها و نظریات شریعتمداری، انتشارات ۱۲ آذر.۱۳۶۵.
[13] - شريعتمداري اعلاميه ای را خطاب به «حضرت آقايان علمای اعلام و حجج شيراز، اصفهان و جهرم دامت افاضاتهُم» در مورخ ۲۰ محرم الحرام ۱۴۰۰ صادر کرد.
[14] - شریعتمداری در مصاحبه با روزنامه گاردین به صراحت از انتقادات خود بر اصل ولایت فقیه سخن گفته است؛ نک: آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری/۴۴-۵۵.
[15] - محمدعلی عدالتی، مخالفت سیاسی آذربایجان را با رژیم خمینی از اسفند ۱۳۵۷ و با تأسیس حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان می داند؛ نک: خاطرات عدالتی/۳۲.
[16] - روزنامه کیهان- ۴ اردیبهشت ۱۳۵۸.
[17] - بسمه تعالی
واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا
ملت مسلمان ایران
مردم قهرمان آذربایجان
برادران عزیز شهرستان قم
طبق اطلاعات واصله، قرار بوده است که در تبریز و بعضی دیگر از شهرستان‌ها تظاهراتی به عنوان پشتیبانی از ما راه بیندازند. ولی با توجه به اینکه در چنین شرایط حساس و بحرانی که مملکت نیازمند به آرامش و اتحاد کلمه می‌باشد، ممکن است این گونه تظاهرات توسط عناصر مزدور وابسته به امپریالیسم مورد سوء استفاده بشود و منجر به حوادث نامطلوب و غیرقابل جبرانی شود. بدین وسیله از عموم مردم متدین سراسر ایران می‌خواهیم که از هرگونه راه‌پیمائی و تظاهرات خودداری نموده و اجازه ندهند که دشمنان اسلام از فرصت سوء استفاده کنند والبته هر وقت ضروری شد، خود ما دستور تظاهرات و راه‌پیمائی را خواهیم داد.
۱۶ محرم الحرام ۱۴۰۰ هجری ـ قم
سید کاظم شریعتمداری
[18] - آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری/۹۸.
[19] - درسال ۱۳۵۸پس ازحمله حساب شده به منزل آيت...شريعتمداری در قم نا آرامی ها درآذربايجان و اعتراض به اين عمل ناجوانمردانه شدت می گيرد. ازطرف حاکميت نيرنگ ديگری به کار برده می شود، مهندس بازرگان، سيد احمد خمينی، رفسنجانی، مهدوی کنی و سحابی برای مذاکره به حضور شريعتمداری می روند و آيت الله شريعتمداری پس ازپايان اجلاس، اعلاميه ای درباره مثبت بودن نتيجه مذاکرات صادر می کند و پس ازآن هم  می گويد توافق هايی حاصل شد، انشا الله مشکلات آذربايجان با اعزام هئيتی مرکب ازنمايندگان شورای انقلاب و نمايندگان ما حل خواهد شد.» آيت... شريعتمداری يک بار ديگر تاکيد می کند که «آذربايجان جزو لاينفک ايران است و هيچ مسئله ای غير از اين مطرح نيست» نک: آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری/۹۹
[20] - نک: خاطرات محمدعلی عدالتی- اطلاعیه «نهضت آذربایجان برای رهایی ایران»- ۲۱ دی ماه ۱۳۶۳ در ترکیه.