بازار و سیاست در آذربایجان ایران دوران
معاصر(مطالعه موردی بازار تبریز)/ علی اصغر حقدار
در متن ترکی این مقاله که در شماره دوم فصلنامه «maduniyet» - تابستان ۲۰۱۹ منتشر شده است- به بررسی نقش تاریخی بازار تبریز
در سیاست پرداخته ام؛ نخستین حضور مدرن بازاریان تبریز، در جنبش تنباکو است. در
جنبش مشروطیت- حکومت ملی فرقه دموکرات- اعتراضات ۱۹۷۹- جنبش خلق مسلمان و جنبش
مدنی آذربایجان ایران در دهه هشتاد، بازار تبریز نقش محوری داشته است. با این حال
به واسطه اجرای سیاست های مرکزگرایانه در دولت پهلوی و حکومت اسلامی، تا حدودی
بازار تبریز از دیدگاه اقتصادی و تجاری به حاشیه رانده شده است. مقاله به گزارشی
تاریخی از این موارد می پردازد.
***
اشاره
پدیداری دو عنصر «بورژوازی مالیه» و «جنبش مردمی»، اقتصاد را در ارتباط با
سیاست و فرهنگ قرار داده و در دنیای مدرن،
نقش تازه ای به بازار و تجارت می دهد که در ارتباط تنگاتنگ با صنعت و مالیه است.
رشد صنعت و دخالت تکنولوژی در تجارت و سیاست، در دوران معاصر، بازار را از جایگاه
پیشین تغییر داده و ایجاد مراکز غیرمتمرکز خرید و فروش( پاساژها- سوپر مارکت ها
و...) از سویی و گشایش راه های هوایی و تجارت دیجیتالی از سوی دیگر، «اقتصاد
سیاسی» را به یکی از ارگان های بین المللی و ارکان دانایی مدرن تبدیل کرده است. در
متن های سیاسی و اندیشگی برای اشاره به این مسایل و دگردیسی که بازار را از مصداق
و مفهوم سنتی تهی ساخته، از مفاهیم «تکامل نهادها و ایدئولوژی های اقتصادی»، «شیوه
تولید آسیایی» و «اقتصاد مالیه» استفاده می کنند.
تغییر در مناسبات بازرگانی و ورود عنصر تجارت مالیه و صنعت به مراکز بازاری
کشورهای خاورمیانه، سنت بازار را با چالش جدی مواجه ساخت؛[1] هم چنان
که تغییر مسیرهای تجاری و بازرگانی باعث شد که بازار تبریز و موقعیت تجاری
آذربایجان با شرایطی نوین و موقعیت تازه ای روبرو شود.[2]
هم جواری آذربایجان با روسیه و عثمانی، این منطقه را به صورت گذرگاه تجاری و
اقتصادی میان این کشورها و کشورهای دیگر قرار می دهد؛ وجود کشاورزی، منابع طبیعی،
نیروی انسانی و تجارت محلی در آذربایجان نیز از عوامل اصلی مرکزیت بازار و اقتصاد
آذربایجان بشمار می رود. تبریز که از دوران قدیم، مرکزیت آذربایجان را در دست
داشت، در تحولات اقتصادی و سیاسی دوران معاصر هم مرکزیت خود را حفظ کرده و در
تمامی جریانات سیاسی و رویدادهای فرهنگی و اقتصادی، نقش تاثیرگزاری داشته و دارد.
بازار تبریز در گذر تاریخ
فراز تجاری و به تبع آن سیاسی بازار تبریز از دوره سلجوقیان[3]،
ایلخانان و صفویان شروع می شود؛ راجر سیوری می نویسد:«تبریز به سرعت به صورت
ایستگاه مهمی بر سر راه یکی از بزرگترین راه های تجاری جهان از خاور دور و آسیای
مرکزی درآمد و مرکز شبکه ای از شاهراه هایی شد که به بین النهرین و بنادر
مدیترانه، آناتولی، قسطنطنیه و در شمال از طریق قفقاز به اوکراین، کریمه و اروپای
شرقی منتهی می شدند. برتری تبریز در سال ۱۲۲۰م که اردبیل به دست مغول ها غارت و ویران
شد و تبریز در سال بعد با پرداخت غرامتی سنگین تر از سرنوشت مشابهی در امان ماند،
تحکیم شد.»[4]
سیدعلی عون اللهی[5] هم با
اشاره به مرمت و گسترش بازار تبریز توسط اوزون حسن، از شاردن نقل می کند که این
بازار سرپوشیده و هشت گوشه یکی از زیباترین بازارهای مشرق زمین به حساب می آمد.[6] سیاحان
دیگری نظیر ناصرخسرو، ابن بطوطه[7] و... در
سفرنامه ها و خاطرات خود از آذربایجان، از اهمیت و زیبایی بازار تبریز نوشته اند.[8]
در دوران افشاریه و زندیه تا حدودی از مرکزیت بازار تبریز کاسته می شود و سپس
با تعیین تبریز برای ولیعهد نشینی ایالت آذربایجان در دوره قاجاریه، بازار تبریز
دوباره شکوفایی خود را در ارتباط با رژیم های نوین تجاری و مالیه، به دست می آورد؛
اوج رشد و ترقی تبریز و بازار آن در دوران جنبش مشروطیت است.
تضعیف موقعیت مرکزی بازار تبریز در سیاست و اقتصاد منطقه، از دوره پسامشروطیت
شروع شده و با اقتدار پهلوی اول ادامه یافته و با ورود عنصر صنعت و مکانیزه کردن
کشاورزی و هم چنین با گشایش راه های هوایی و زمینی و دریایی میان شرق و غرب که از
مسیری غیر از آذربایجان و تبریز(راه ابریشم) می گذشتند، تا مقطع تاریخی حاضر را
دربرمی گیرد. با این حال، مرکزیت معنوی بازار تبریز به واسطه اهمیت سیاسی و فرهنگی
تبریز و ارتباط مذهبی با پایگان دینی و مناسبات سنتی میان بازاریان و سیاست مداران
در دوره معاصر هم توانسته اقتدار بازار تبریز را در شرایط تازه ای حفظ کند؛ نقش
اساسی بازار تبریز در رویداد حکومت ملی آذربایجان(۱۹۴۵)- دوره ملی شدن نفت ایران و
جریانات تغییر نظام سیاسی ۱۹۷۸-۱۹۸۰(قیام بهمن ۵۶- جنبش خلق مسلمان۵۸) و جنبش اول
خرداد ۱۳۸۵، شاهدی بر این مدعاست.[9]-[10]
بازار تبریز در سیاست معاصر آذربایجان ایران
از زمانی که نخبگان فرهنگی و سیاسی آذربایجان با دنیای مدرن آشنا شدند و تجار
و بازاریان در چرخه تجارت بین المللی قرار گرفتند، دوران معاصر با تحولات سیاسی-
اجتماعی و فرهنگی- اقتصادی در آذربایجان آغاز می شود. از همان دوران، راه تجاری
آذربایجان به یکی از اصلی ترین گذرگاه های صادراتی و وارداتی کالا تبدیل می شود؛
این راه، قفقاز را به تبریز و استانبول از راه دریای سیاه به ترابوزان و ارزروم
متصل کرده و از این راه، تاجران انگلیسی و روسی و آذربایجانی مال التجاره های خود
را در پایگاه تجاری تبریز، مبادله می کردند؛ این مسیر بر اساس راه تجاری قدیمی که
در دوران فتحعلی شاه قاجار ترابوزان را به تبریز در مسیر جاده ابریشم متصل می کرد،
گشوده شد.[11] در سال
۱۲۵۰ قمری، در این مسیر حدود صد بازرگان در ارزروم، که راه تجاری ترابوزان به
تبریز بود، مستقر بودند و کالاها را در مدت ۲۰ روزه از سمت دوبایزید به تبریز می
آوردند.[12] دنیس
رایت به استناد گزارش های سیاسی و اقتصادی از دستور عباس میرزا مبنی بر انتقال
قماش منچستر به بازار تبریز و رواج روزافزون آن در منطقه نوشته است.[13]
در واقع، آغاز رونق تبریز مدرن، تقریباً با استقرار حکومت قاجاریه،
که به ایجاد ثبات سیاسی نسبی در کشور انجامید، مصادف بود.[14]
پس از آن، اغلب شاهان قاجار به این خطه توجه میکردند. به خصوص، در دوره ناصری و
عصر مظفرالدینشاه مراودات حکومت قاجار با آذربایجان، بیش از سایر ایالات بود. در
مدتی که ولیعهد، عباسمیرزا، حکمرانی آذربایجان را در دست داشت، تبریز و دیگر
شهرهای آن رو به آبادانی گذاشت. بدینترتیب شهر تبریز، که مدتها خراب و ویران شده
بود و ساکنان آن مثل سایر مناطق آذربایجان جلای وطن نموده بودند، دیگر باره، رونق
گرفت. با توجه به علاقه عباس میرزا به اصلاحات، که تحت تأثیر جنگ با روس ضرورت
آن را احساس مینمود، نشانههایی از پیشرفت اقتصادی این منطقه در دوره او در منابع
گزارش شده است. اعتمادالسلطنه در «مرآتالبلدان» به نقل از سفرنامه ژوبر، مستشار
فرانسوی، می نویسد:«سالها بعد از مراجعت از ایران از سیاحان و مسافرینی که بعد از
من به آذربایجان رفته بودند شنیدم که روز به روز در ترقی است. نظم راهها و خیابانها
در این ایالت به حدی است که مسافرین از هر ملّت به آزادی و سلامت رفت و آمد مینمایند.»[15]
اعتمادالسلطنه در اشاره به بازیابی
اهمیت بازار تبریز، به نقل از سفرنامه اوژن فلاندن، می نویسد:«شهر تبریز نسبت به
شهرهای ایران از حیث تجارت با مکنتتر است.»
در سالهای ۱۸۳۲-۱۸۳۵، تجارت در تبریز به اوج خود رسید و در طول قرن
نوزدهم میلادی، تبریز با جمعیت زیاد، در ردیف اول شهرهای بازرگانی ممالک محروسه ایران
قرار گرفت.[16]
به نوشته لمبتون که
بر اساس گزارشات دیپلماتیک و تجاری آن را تدوین کرده است، تبریز در آن دوران به
خاطر تجارت ترانزیتی دارای اهمیت فوقالعاده ای است و در مسیر تجاری منطقه، کالاها
از استانبول و طرابوزان و گرجستان به تبریز وارد میشد و از آن جا به تهران و سایر
شهرهای ایران فرستاده میشد.[17] کالاهای فرانسوی، آلمانی و انگلیسی از طریق تبریز به دیگر
شهرهای کشور و همچنین ماوراءالنهر ارسال میشد.[18]
کالاهایی که از
اروپا به تبریز میآمد، شامل پنبه، چلوار، ماهوت، فلزات، شیشه، قند و شکر، پارچههای
مخمل نخی و ابریشمی، چیت موصلی، آینه و انواع محصولات ماشینی بود. صادرات تبریز
نیز شامل ابریشم، مازو (که در همدان و کردستان به عمل میآمد)، رنگ، شال، تنباکو،
خشکبار، موم، اسلحه و مقداری ابریشم ماشینی میشد.
در دوره محمدشاه با
توجه به ناامنیهای جنوب کشور، تبریز و راههای تجاری آن اهمیت فوقالعادهای
یافت، به گونهای که در اواسط قرن نوزدهم میلادی بیشتر مبادلات تجاری با دول اروپایی
به مرکزیت این شهر انجام میشد.[19]
اهمیت بازرگانی تبریز به حدی رسید که سفیر فرانسه در ۱۸۴۴، در گزارشی از تهران به وزیر امور خارجه کشورش خاطرنشان
کرد: «هرچه از اهمیت بازرگانی شهر تبریز بگویم، کم گفتهام، زیرا گسترش بازرگانی
روزافزون است و افزایش تدریجی واردات، فراوانی ارتباط میان این شهر و استانبول،
پیوند مستقیم با اروپا، گرایش بازرگانان اروپایی به در دست گرفتن انحصار پارچههای
نخی، نزدیکی مراکز ارتباط، برپایی شرکتها… جملگی آینده پرباری برای شهر تبریز پیشبینی میکند.»[20]
انگلستان هم با درک
موقعیت تبریز و اهمیت راه تجاری طرابوزان-تبریز در سال ۱۸۳۰، در طرابوزان کنسولگری تاسیس کرد تا تجارت خود را با شمال غرب ایران گسترش
دهد، ولی به زودی متوجه شد تا وقتی که در تبریز که بزرگترین شهر تجاری ایران بود،
کنسولگری نداشته باشد، نتیجه نخواهد گرفت.[21]
با محاسبات سارتیژ، سفیر
فرانسه در ایران در سالهای ۱۸۴۴ و ۱۸۴۵، واردات کالاهای
اروپایی به ایران از راههای منتهی به تبریز یک میلیون و ۸۰۶ هزار و ۳۶۸ تومان برابر با ۲۱ میلیون و ۶۷۶ هزار و ۴۱۶ فرانک فرانسه بوده است، در حالی که در همان موقع کل اجناس اروپایی واردشده
به مهمترین بندر تجاری ایران در جنوب یعنی بوشهر، برابر با ۵۵۵ هزار و ۶۲۵ تومان معادل شش میلیون و ۶۶۷ هزار و ۵۰۰ فرانک فرانسه بود
که حدود یکسوم ارزش کالاهای واردشده از تبریز است.
در همین دوره زمانی
صادرات ایران به اروپا از طریق تبریز، معادل یک میلیون و ۹۴۶ هزار و ۵۶۲ تومان برابر با ۲۳ میلیون و ۳۵۸ هزار و ۷۴۴ فرانک فرانسه بود و کل صادرات از بوشهر به مقصد انگلستان و هند ۳۸۵ هزار و ۴۰۰ تومان برابر دو میلیون و ۵۲۴ هزار و ۸۰۰ فرانک فرانسه بود. این آمار نمایانگر آن است که ارزش کالاهای
صادرشده از تبریز به خارج از کشور بیش از پنج برابر کالاهایی است که از بوشهر صادر
شده و نیز نشانگر تراز مثبت تجاری ایران با اروپاست. کالاهای صادراتی عمدتاً شامل
غلات، تنباکو، نمک، اسب، خشکبار، منسوجات، قماش و ابریشم و فرش بوده است و کالاهای
وارداتی بیشتر آهن، فولاد، چوب، پارچههای انگلیسی، چرم، کاغذ، ادویه، شکر، قند،
تفنگ و فلزاتی چون مس و طلا بودند.
اعتمادالسلطنه هم
درباره رونق تجاری و داد و ستد در تبریز نوشته است:«دادوستدهای این شهر تقریباً
به بیست کرور میرسد. از روسیه و گرجستان و مسکو و بادکوبه و حاجیترخان و طرخان و
ارزنه الروم و طرابوزون و اسلامبول و لندن و منچستر و مارسیل و ایطالیا و بعضی
مناطق دیگر اروپا از هر قبیل مالالتجاره به تبریز میآید.»[22]
در همین دوران است که
با رشد اقتصادی و تجاری تبریز، کرزن از تبریز به عنوان پایتخت تجاری ایران نام برده[23]
و جکسن اشاره کرده است که «تبریز مرکز بازرگانی قسمت شمال غربی ایران و تجارت آن
با اروپا روزافزون است.»[24] تبریز که در عصر قاجار بزرگترین مرکز توزیع جنس در ایران بود و پیش از آن که
روسها به کشیدن خطآهن در ماوراء قفقاز اقدام کنند، هر دو جاده تجاری روس و
انگلیس به ایران - اولی از تفلیس و دومی از بندر طرابوزون در ساحل دریای سیاه- از
تبریز میگذشت. این شهر با اسلامبول در غرب و قفقاز در
شمال، یک مثلث اقتصادی و تجاری را تشکیل میداد و همان طور که چارلز عیسوی می
نویسد «نزدیک به نصف» تجارت ملّی ایران در تبریز تأمین میشد.[25]
افزون بر تجارت خارجی، آذربایجان
منابع طبیعی سرشاری داشت که آن را به ایالت ثروتمندی مبدل ساخته بود. دروویل تصریح
کرده که این ایالت در مقایسه با سایر نقاط ایران از هر نظر جالبتر و به مراتب
حاصلخیزتر و پرجمعیتتر است.کرزن هم گزارش داده است: «حاکمنشین
تجارتی، یعنی تبریز، در همین ایالت [آذربایجان] است و خاک غلهخیز آن انبار آذوقه
شمال ایران است.»[26]
بازار تبریز و تحرکات اجتماعی-
اقتصادی در ماجرای رژی
در ماجرای قرارداد رژی که انحصار
برداشت و فروش توتون و تنباکو را به تالبوت می داد، تبریز هم زمان با تهران به
اعتراضات پیوست و بازاریان تبریز که از مرکزیت تجاری و اقتصادی در ممالک محروسه
ایران با ایالات دیگر در داخل و کشورهای خارجی برخوردار بودند،[27]
با حضور فعال در تعطیلی بازار و مراکز مبادلات تجاری، از خرید و فروش توتون و
تنباکو خوداری کردند؛ از اوایل ۱۸۹۱ تا اواخر آن سال که اعتراضات نتیجه داد و
قرارداد رژی باطل شد، بازار تبریز تعطیل بود و مردم با تجمع در مساجد داخل و
پیرامون بازار، در اعتراضات مشارکت داشتند.[28] به استناد
گزارش های رسمی قونسول گری بریتانیا در تبریز، بازاریان تبریز خواسته های خود را
با انتشار شبنامه ها به حکمرانان، تجار و دیپلمات ها می رسانند؛ در بخشی از
گزارشات نماینده بریتانیا در تبریز آمده است:«... تمام مردم آذربایجان به سبب قضیه
رژی از او ناراضی هستند و چنانچه ناصرالدین شاه از رژی پشتیبانی کند، او نخواهد
توانست پاسخ گوی نظم ایالت آذربایجان باشد و از بروز شورش هایی بیمناک است... برای
محو رژی، تمام امیدها به مردم آذربایجان است...» کندی- نماینده سیاسی بریتانیا در
تبریز، ضمن تلگراف اول سپتامبر ۱۸۹۱ خود به لندن می نویسد:«... تبریز اینک مانند
جنگلی است سراسر آغشته به نفت که با کوچک ترین جرقه ای مشتعل خواهد شد... چون سایر
ولایات به تبریز و آذربایجان چشم دوخته اند که چه شعاری می دهد...»[29]
مقاومت اجتماعی و سیاسی مردم و تجار بالاخره در دسامبر ۱۸۹۱ نتیجه داد و قرارداد
رژی لغو شد. در تبریز هم، بازاریان اعتصاب را شکسته و در حجره ها و مغازه های خود
شروع به کار کردند.
در همان دوران، رواج فعالیت شرکتها
و تجار خارجی در این منطقه باعث شد اتباع خارجی بسیاری در آنجا متمرکز شوند و در
همین زمینه، کشورهای روس، انگلیس، فرانسه، عثمانی و بلژیک برای رسیدگی به حال
اتباع خود در تبریز کنسولگری ایجاد کردند. به گزارش کرزن
در دوره مورد بحث حدود ۱۲۰ نفر اروپایی در آذربایجان اقامت داشتند. این مسأله نشاندهنده رشد سرمایهداری خارجی در این ایالت
است. ورود خارجیان به آذربایجان و ارتباط مستقیم آنان با مردم این دیار، اگر چه
بیشتر در قالب تجارت و بازرگانی انجام میشد، به اشاعه افکار مترقی و اندیشههای
جدید در این سرزمین انجامید و تبریز را به دروازه افکار سیاسی نو - که قانونخواهی
و مشروطهطلبی در صدر آن جای داشت - تبدیل کرد.»[30]
حضور فعال تجار و مردم تبریز در
ماجرای تنباکو، زمینه های فرهنگی و سیاسی را برای ایجاد و مشارکت در جنبش مشروطیت
فراهم ساخت؛ به نوشته جکسن «صرفنظر از طهران، تبریز از حیث اهمیت و اعتباری که
دارد، بیش از شهرهای دیگر ایران برای مرکزیت سیاسی مناسب است.»[31]
جنبش مشروطیت و بازار تبریز
جنبش مشروطیت تبریز را آزادیخواهان
و تجار مدرن گرایی آغاز کردند که از تحول زمان آگاهی داشتند و خواستار نوسازی
فرهنگ و سیاست واقتصاد بودند.[32]
به استناد تاریخ نگاری مشروطیت، بازاریان تبریز اولین
گروهی بودند که با تعطیل محل کسب و کار خود، در مسجد صمصامخان تجمع کردند و به
تدریج علما و روحانیون به آنان پیوستند. پس از ۱۰ روز تعطیلی بازار و
هوشیاری مردم تبریز، بالاخره شاه طی تلگرافی از تهران به تبریز، اجازه داد تا مردم
نمایندگان خود را انتخاب کرده، راهی تهران کنند.[33] زمانی که بیاعتنایی شاه
جوان به مشروطه و مجلس شورا به گوش اهالی تبریز رسید، کسبه شهر، بازار را بستند و
بهطور جدی خواستار مشروطه تامه شدند.[34]
در این دوره، تجار و بازرگانان کمکهای مالی
فراوانی به ملیگرایان و آزادیخواهان کردند. آنان بار مالی تحصنها را به طور کامل
بر عهده میگرفتند. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطهطلب و مخارج خانوادههای آنان به
کمک امثال حاجی مهدی کوزهکنانی و حاجمیرزا آقا فرشی و دیگر تجار تهیه و تامین میشد. وجود نامهایی چون علی موسیو، حاجمهدی کوزهکنانی، حاجمحمدباقر ویجویهای،
حاجعلی دوافروش، حاجاسماعیل امیرخیزی، میرکریم بزاز، مشهدیعباس قندفروش، جعفر
چورکچی، محمدتقی طباطبایی ناظمالتجار، حاجرسول صدقیانی، حاجرضا جورابچی، مشهدیعلی
ماهوتچی، حاجمیرزا آقافرشی، حاجیتقی لکتبریزی، حاجمحمدعلی بادامچی، و حتی خود
ستارخان، سردار ملی، و بسیاری نامهای دیگر در تاریخ مبارزات مشروطیت، این ادعا را
به اثبات میرساند[35] که
در واقع اهرم حرکت این جنبش عظیم اجتماعی و ملی را بازرگانان تشکیل میدادند.[36]
در اشاره به جایگاه مرکزی بازار تبریز در جنبش مشروطیت و
زمینه هایی که منجر به حضور فعال آن ها در جنبش شد،[37]
می توان به این موارد اشاره کرد: پیماننامههای گمرکی که میان حکومت و
خارجیان بسته می شد، تجارت و اقتصاد بازار را تضعیف می کرد. به عنوان نمونه می
توان به قرارداد گمرکی اشاره کرد که در سال ۱۲۷۸ و در زمان امینالدوله، با «نوز» بسته شد و بر اساس آن،
سه بلژیکی کار گمرکات ایران را به دست گرفتند. در همان سال پیمان گمرکی دیگری با روسیان بسته شد که بر
پایه آن مالیات بر مال التجاره های داخلی افزایش می یافت. این پیمان و تعرفه به
زیان تجار آذربایجان بود و با اجرای آن افزارسازی و پارچهبافی و... مختل می شد و دادوستد
و بازرگانی از رونق می افتاد. هم چنین اخذ وامهای خارجی دربار از خارجی ها- روسیه و انگلستان- هم
کسری تراز تجاری را افزایش می دادند و هزینه های بالایی را بر بازرگانان و تجار و
بازار تحمیل می کرد. تأملی در شعارها و فعالیت های مشروطه طلبان بازاری نشان می
دهد که ایده های آزادی خواهانه در کنار مطالبات اقتصادی، بازار تبریز را در سمت و
سوی مشروطیت قرار داد و تجار و بازرگانان آذربایجانی توانستند بخش عمده ای از
خواسته های سیاسی و اقتصادی را محقق سازند؛ با این حال تغییرات سیاسی که در سال
های اولیه استقرار مشروطیت به وجود آمد و عنصر خارجی با دخالت در مسایل اقتصادی و
فرهنگی، حساسیت ها ائتنیکی را در قالب های ناسیونالیستی و ملی گرایانه هیجانی به
میدان کشاند، آذربایجان تحت پروژه همسان سازی همه جانبه، به ضعف اقتصادی و تجاری
افتاد. به نوشته برخی از مورخان و پژوهندگان تاریخ معاصر آذربایجان ایران، «رونق بازار تبریز تا پایان قرن نوزدهم دوام نیاورد، و تجارت
در این شهر رو به افول گذاشت. در این افول، هم دلایل داخلی و هم دلایل خارجی
تاثیرگذار بود. پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی دولت عثمانی و ظهور بلشویسم پس از
انقلاب اکتبر در روسیه، تجار تبریزی متوجه بازارهای اروپا شدند. علاوه بر این
گشایش کانال سوئز از یکسو و آغاز حکومت پهلوی و سیطره دولت بر تن نحیف اقتصاد هم
ضربههایی پیاپی بر اقتصاد این شهر وارد آوردند.
یکی از مهمترین دلایل انحطاط تجارت در تبریز نخست گشایش
کانال سوئز بود که راههای شمالی کشور را از رونق انداخت و دیگری توقف حمل و نقل
از طریق روسیه. حجم تجارت با شوروی کاهش یافت، انتقال عمومی از طریق خلیج فارس
انجام میشد و اجناس از طریق بوشهر و بغداد به کشور میرسیدند. در اوایل قرن
بیستم، سهم واردات تبریز از ۲۰ درصد در اول قرن به هفت درصد در ربع قرن کاهش یافت
و صادرات نیز از ۱۴ درصد به هشت درصد سقوط کرد. در نتیجه شهرهای اصفهان و شیراز مرکز تجارت شدند.»[38]
در بحبوبه بی نظمی و
اشغال خاک آذربایجان ایران و با «تصرف تبریز توسط روسها پس از قرارداد ۱۹۰۷، بسیاری از نخبگان شهر مجبور به مهاجرت شدند. مبادلات
تجاری، سیاسی و فرهنگی تبریز با قفقاز قطع شد. جنگ جهانی اول و انقلاب بلشویکی
روسیه به جایگاه تبریز آسیب زد. تاجران بزرگ تبریز با اروپا عمدتاً از طریق روسیه
یا عثمانی در تماس بودند و حتی در سنپترزبورگ، مسکو، باکو و ایروان دفتر داشتند،
اما با انقلاب روسیه و بعدها تحولات ترکیه، تجارتشان را از دست دادند. عدهای ورشکسته شدند و عدهای مهاجرت کردند و مالالتجاره
بسیاری از تجار آذربایجانی مصادره شد. بعدها اجحافاتی که شورویها با تجار داشتند،
موجب اعتراض عمومی آنان در مناطق شمالی و ایجاد تشکیلاتی به نام «نهضت اقتصاد» شد.
با تغییر نظام شاهی
در ایران، بازار تبریز به جایگاه تجاری و اقتصادی پیشین بازنگشت. چرا که، «با
تضعیف نهاد دربار و کمرنگ شدن جایگاه ولایتعهد، تبریز به عنوان ولیعهدنشین، دیگر
از موقعیت پیشین برخوردار نبود. دولتی شدن اقتصاد هم به آنان ضربه وارد کرد. تجارت
با خارج در اختیار دولت قرار گرفت و تجار را وادار کردند از طریق شرکتهای دولتی
کار کنند و تجار تبریزی با این سیستم آشنا نبودند. علاوه بر این با سیاست تمرکزگرایی
در عصر رضاشاه، تبریز و دیگر شهرها به انزوا محکوم شدند، چرا که در دوران
تمرکزگرایی، ایران تنها در پایتخت معنا میشد.»
هم چنین با وقوع
کودتای سوم اسفند، اهمیت سیاسی تبریز و نقش آن به عنوان پایتخت دوم کشور تحت تأثیر
نگرش تمرکزگرای حکومت پهلوی اول رنگ باخت و جایگاه اقتصادی این شهر که مدتها در
جوار امپراتوریهای روس و عثمانی و دروازه اروپا از رونق نسبی برخوردار بود، رو به
افول نهاد؛ یعنی با فروپاشی دولت عثمانی از یک سو و حاکمیت نظام کمونیستی پس از
انقلاب اکتبر در روسیه که منجر به قطع روابط تجاری ایران با نواحی قفقاز و ماورای
قفقاز گردید، بازار تبریز دچار رکود نسبی شد و تجار تبریزی متوجه بازارهای اروپا
شدند.
گروه پژوهندگان
بازار تبریز با اشاره به تبعیضات آن دوران با استناد به اسناد اتاق بازرگانی
تبریز، می نویسند:«شالودهریزی اتاق بازرگانی تبریز در این مقطع زمانی رویدادی مهم
محسوب میگردد. در سال ۱۳۰۳ ش برای اولین بار
به اهتمام تجار برجستة تبریزی تشکیلات آن پیریزی گردید که به صورت غیر دورهای و
نامنظم، به ساماندهی امور جاری تجارت آن زمان میپرداخت. متعاقباً عدهای از تجار
معروف تبریز با وصول هزینه توسط اتاق از تجار علاقهمند، عهدهدار سازماندهی امور
تجاری اتاق شده و بدین ترتیب قبل از تشکیل اتاق بازرگانی تهران در سال ۱۳۰۵ ش، این مهم از سوی تجار تبریزی به انجام رسید.
در این دوره به علت
گسترش روابط سیاسی با کشور آلمان، کنسولگری آن کشور در خیابان لالهزار تبریز
تأسیس شد و روابط تجاری بازار تبریز هم به تبع آن با کشور آلمان توسعه یافت. گروهی
از بازرگانی ایرانی و به ویژه تبریزی، شعبههایی برای تجارت در کشورهای اروپایی
مثل آلمان و ایتالیا ایجاد کردند و طبق مقررات بینالمللی در داخل و خارج کشور به
تجارت پرداختند.»[39]
فرد ریچاردز که در
آغاز دوره پهلوی بازار تبریز را دیده است، مینویسد: «بازارهای تبریز به طور
استثنا دارای چند کاروانسرای زیباست و درختان پرشکوهی که محوطه آنها را مزین
ساخته، به مسافران اجازه میدهد که با گستردن قالیچههای خود در زیر سایه آنها دمی
بیاسایند. در محوطه کاروانسراها، صدها قالیچه سفری به چشم میخورد.» او از این که پیشخوانهای بازار تبریز از چراغها و زینتآلات
نازیبا و کمبهای وارداتی از روسیه و چکسلواکی انباشته گشته، اظهار تأسف میکند.
این جهانگرد اشاره میکند که در بازارهای فرعی، پیشهوران به فعالیت در زمینههای
گوناگون از جمله تهیه چرم و پوست، خراطی، و پیشههای دیگر اشغال داشته و این امر
موجب میگردد که «بازار محل پرکار و پرمشغلهای به نظر آید.»[40]
آذربایجان ایران که
زمانی دروازه تجارت ایران با جهان غرب نامیده میشد، در دوران جنگ جهانی دوم هم
تضعیف شد. در این دوران، تهران و مازندران زادگاه شاه پهلوی بر هر ایالت دیگری
رجحان داشتند. در دهه ۱۳۱۰ از ۲۰ کارخانه جدیدی که در چهار شهر آذربایجان برپا شد، تنها دو
کارخانه از سرمایهگذاری مستقیم دولت برخوردار شده بود، در حالی که در همین مدت،
حکومت در ایالات مرکزی و شمالی کشور برای ۲۰ کارخانه از ۱۳۲ کارخانه تاسیسشده،
سرمایهگذاری کرده بود.[41]
حکومت ملی آذربایجان
و بازار تبریز
وقوع جنگ دوم جهانی
و اشغال آذربایجان به دست قوای روس و تبعات ناشی از آن، صدمات جبرانناپذیری بر
پیکر بازار تبریز وارد کرد. نهتنها طرفهای تجاری بازار تبریز در سرتاسر اروپا و
منطقه درگیر جنگ بودند و امکان صدور کالا در شرایط قحطی موجود مقدور نبود، بلکه
سلطه روسها عرصه را بر بازاریان تبریز تنگتر میکرد. بر اثر نگرانی تجار از
آینده و کسب و کار، بسیاری از مراکز عمده تجاری بازار تبریز، تعطیل شدند و بازرگانان
برجسته به تهران و شهرهای دیگر مهاجرت کردند. در این دوران، شهر تبریز با داشتن ۳۵ هزار نفر کارگر صنعتی، کانون نهضت کارگری ایالت بود.[42]
بحران اقتصادی پس از
جنگ در آذربایجان و استقرار حکومت ملی در آذربایجان ایران و سقوط آن، تبعیضات تهران را بیش از قبل
بر مردم آذربایجان تحمیل کرد؛ عده ای از تجار و بازاریان تبریز از آذربایجان
مهاجرت کرده و در شهرهای دیگر ایران سرمایه گذاری کردند.[43]
فرقه دموکرات در
زمان تصدی حکومت آذربایجان ایران، در زمینه های تجاری و اقتصادی اصلاحاتی انجام
داد تا مانع افول بازار تبریز شود؛ با این حال فشارهای همه جانبه تهران و کشورهای
دیگر، سرمایه داران و بازاریان آذربایجان را به زانو درآورد و تجارت مالیه و
بازرگانی تبریز را فلج نمود.
بازار تبریز و رویداد تغییر نظام سیاسی در سال های ۱۹۷۸-۱۹۸۰(انقلاب اسلامی و
جنبش خلق مسلمان)
در دوره زمانی از سقوط حکومت ملی در تبریز تا شروع آشوب های اواخر دهه هفتاد
میلادی که منجر به تغییر نظام سیاسی در ایران گردید، بازاریان تبریز در اختفای
سیاسی و فعالیت های معمولی اقتصادی و تجاری بودند؛ در آشوب مذهبی بهمن ۱۳۵۶ بازار
تبریز به حمایت از مخالفان مذهبی رژیم پهلوی، مرکز سازماندهی بود و با تعطیلی
بازار تبریز، اعتراضات و آشوب ها چهره ای عمومی و همگانی گرفت؛ تبریز با مطالبات تعریف
شده اش در شورش های ۷۹-۱۹۷۸ که تداوم آن ها به تغییر رژیم در ایران منجر گردید،
وارد شد؛ تظاهرات ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز به نوعی بیان و ظهور خواسته های اجتماعی و
سیاسی که ریشه در واکنش علیه انهدام همه جانبه زبانی و هویتی منطقه آذربایجان داشت
که از فردای سرنگونی حکومت ملی آذربایجان، نظام تمامیت خواه پهلوی از سه دهه پیشین
در پیش گرفته بود؛ در آن سال ها انسداد سیاسی توأم با توسعه معوج فرهنگی و اقتصادی
و ناتوازنی حقوق شهروندی، مردمان را به خیابان ها کشاند و خواسته های مدنی و سیاسی
به یغمای قشر سنت گرای پایگان مذهبی رفت. با دگردیسی در نظام اجرایی، استبداد
مذهبی بر کشور حاکم و اعتراضات قومی و مدنی با سرکوب نظامی و فشارهای سیاسی، صورت
دیگری از مرکزگرایی را به صحنه آورد.[44]
بر اساس گزارشات منتشره آن زمان، مردم تبریز روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، که مصادف با چهلم ۱۹ دي قم بود، در بسياري از شهرها و نقاط کشور، مجلس ختم و سوگواري برگزار شد.
در روز نوزدهم دي، قيام مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله اهانت آميز با امضاي
مستعار احمدي رشیدي مطلق در روزنامه اطلاعات، توسط عوامل رژيم پهلوي به خاک و خون
کشيده شد و در چهلم اين فاجعه، مردم نقاط مختلف ایران خود را آماده برگزاري مراسم
ميکردند. در شهر تبريز نيز قرار بود مردم در مسجد قزللي(ميرزاآقايوسف مجتهد) تجمع
کنند.دعوت از سوي قاضي طباطبايي و ده تن ديگر از علماي سنتی تبريز صورت گرفته بود.
در روز ۲۹ بهمن، مردم در
مقابل اين مسجد اجتماع کردند. سرگرد مقصود حق شناس، رييس کلانتري بازار به همراه
عدهاي مأمور، به مردم اعلام کرد که متفرق شوند و با توهين به مسجد از ورود مردم
جلوگيري کرد. جواني به نام محمد تجلي از اين توهين برافروخته ميشود و با وي
گلاويز ميشود که حق شناس با اسلحه کمرياش اين جوان ۲۲ ساله را به قتل ميرساند. مردم خشمگين جنازه را برداشته و
در خيابانها به راه ميافتند.[45]
يحيي ليقواني رييس ساواک تبريز با توجه به گسترش تظاهرات با تهران تماس ميگيرد و
شاه به جمشيد آموزگار دستور حفاظت از مناطق مهم و سرکوب شديد مردم را ميدهد.
سرانجام ساعت ۵ بعدازظهر نيروهاي
نظامي بر شهر مسلط شدند. در آمار ساواک چنين آمده است: « ۵۸۱ نفر دستگير، ۹ نفر کشته، ۱۱۸ نفر زخمي. ۳ دستگاه تانک، ۲ سينما، يک هتل، کاخ جوانان، حزب رستاخيز و تعدادي اتومبيل شخصي و دولتي به
آتش کشيده شدند.»
بازار تبریز در ماجرای اعتراضات مردمی خلق مسلمان هم از نقش مرکزی برخوردار
بود؛ با توجه به حضور هیجانات سیاسی در جامعه آن روز و تازه گی استقرار حکومت
انقلابی، بازار تبریز در دو سویه مخالفت و موافقت با اعتراضات مردمی که بیشتر رنگ
مذهبی داشت، چندین روز تعطیل شد و در کنار میدان های اصلی شهر تبریز، یکی از مراکز
تجمع موافقات کاظم شریعتمداری- رهبر معنوی حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان، و
مخالفان او بود.
در اولین ماه از استقرار نظام انقلابی، حزب جمهوری خلق مسلمان تأسیس و با
اهداف آزادی خواهانه به فعالیت پرداخت؛ نخستین رویارویی خلق مسلمان در مساله مجلس
خبرگان قانون اساسی، به وقوع پیوست. انتشار مقاله ای توهین آمیز علیه سید کاظم
شریعتمداری، حساسیت های منطقه آذربایجان را علنی ساخت؛ بازار تبریز در اعتراض به
آن مقاله، تعطیل شد و بازاریان با حمایت از شریعتمداری، خواستار محاکمه نویسنده
مقاله- شیخ صادق خلخالی- شدند. در گسترش جنبش خلق مسلمان، مطالبات سیاسی به
درخواست های هویتی آمیخته شدند و اعتراضات در تبریز و چندین شهر دیگر، شکل و
ماهیتی ملی به خود گرفتند؛ تهران علیه تبریز خشونت بی پروایی را به کار برد.
معترضان فعالیت های خود را بیشتر کردند و با فشارهای سرکوب گرایانه، در برابر
دخالت های نظامی ایستاده گی کردند. افزایش فشار بر آذربایجان همراه با حصر خانگی
شریعتمداری و انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان، اشغال نظامی تبریز و اعدام ۱۲ نفری در
زمستان ۱۳۵۸ را در پی داشت.[46]
بازار تبریز در جنبش مدنی و حقوقی آذربایجان ایران
به استناد تحولات تاریخی، از
اوایل دهه ۹۰ میلادی، جنبش نوین ملی آذربایجان ایران با مفاهیم مدنی و حقوقی، هم
زمان با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و گذار از ایده های فعالیت در چارچوپ قانون
اساسی ایران و ایده های محدود درخواست زبان مادری، در ایده های لیبرالی و سوسیال
دموکرات و به صورت نخستین تشکل های سیاسی در صحنه های سیاسی و فرهنگی ظاهر شدند.[47]
در واقع فعالیت های سیاسی- تشکیلاتی در آذربایجان که بعد از رخداد «حزب جمهوری خلق
مسلمان» به خفا رفته بود، با بازسازی اندیشه و کنش ها و از دیدگاه هویت ملی در
تشکل های تازه ای به صحنه آمده و چندین تشکیلات ملیت طلب در عرصه های سیاسی به
فعالیت پرداختند. در همراهی با مطالبات مدنی و ملی در آذربایجان ایران، بازاریان
به دفعات ضمن حمایت از خواسته های شهروندان، محل کار و کسب خود را در بازار و
پاساژها و مراکز مدرن خرید و فروش تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان ایران، تعطیل
کردند و از حمایت های مالی و ضمانتی برای فعالین آذربایجانی دریغ نداشتند. نقطه اوج و تحول تاریخی این تحرکات مدنی در سیر تاریخی حرکت ملی آذربایجان،
اعتراضات خرداد ۱۳۸۵ است.[48]
باوجود آن که در همراهی با جنبش خرداد، بازار تبریز تعطیل بود، اما بازاریان و
کسبه نیز خود نیز به این حرکت پیوسته بودند و در کنار جوانان و دانشجویان تاسف خود
را از توهین به ترکان آذربایجان ایران اعلام کردند.[49]
خاتمه
بازار تبریز در دوران معاصر از تاریخ آذربایجان ایران، اگرچه در مقاطعی ضربه
های سنگین را تحمل کرد، اما هم چون گذشته موقعیت مرکزی خود را در تجارت و بازرگانی
منطقه و ارتباطات مالی و تجارت با دیگر مناطق ایران و کشورهای دیگر حفظ کرده است.
نخستن حضور بازار در سیاست مدرن در ماجرای رژی به وقوع پیوست. در جنبش
مشروطیت، بازار تبریز نقش محوری داشت و با حمایت های مالی از مشروطه طلبان و
تعطیلی بازار در همراهی با مشروطه خواهی، از عوامل اصلی موفقیت مشروطیت بشمار می
رود.
به دنبال آشوب های دوران جنگ جهانی اول و تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی،
بازار تبریز مرکزیت خود را از دست داد.
در دوران حکومت ملی آذربایجان، بازار تبریز با ایفای نقش مرکزی در رویدادهای
سیاسی، از اهمیت بسزایی برخوردار بود.
در دوران تغییر سلطنت به جمهوری اسلامی، بازار تبریز در حوادث بهمن 1356 و
جنبش خلق مسلمان، نقش مهمی بر عهده داشت.
در جریانات جنبش مدنی و حقوقی آذربایجان که در خرداد ۲۰۰۶ اتفاق افتاد، بازار
تبریز در کنار معترضان و هویت طلبان ایستاد و با تمام وجود از آن اعتراضات حمایت
کرد.
بازار تبریز بر اساس نقشی که در تاریخ سیاسی و اقتصادی آذربایجان ایران بازی
کرده است، هم چنان از مرکزیت برخوردار بوده و علی رغم فشارهایی که بر موقعیت
اقتصادی و تجاری آن وارد شده است، هم چنان از مراکز تصمیم گیری در آذربایجان ایران
برخوردار است.
منابع پژوهشی
ابوت، کیت ادوارد، شهرها و و تجارت
ایران در دوره قاجار- گزارش کنسول ابوت از اقتصاد و جامعه ایران ۱۸۶۶-۱۸۴۷، ترجمه:
عبدالحسین رئیس السادات، نشر امیرکبیر، تهران، ۱۳۹۶.
اتابکی، تورج ، آذربایجان در ایران معاصر، ترجمه محمدکریم
اشراق، نشر توس، تهران، ۱۳۷۶.
انتر، مروین ل، روابط بازرگانی روس و
ایران ۱۸۲۸-۱۹۱۴، ترجمه: احمد توکلی، بنیاد موقوفات افشار، تهران، ۱۳۶۹.
بازار ایرانی، تجربهای در مستندسازی بازارهای ایران، نشر
جهاد دانشگاهی تهران، ۱۳۸۸.
براون، ادوارد، نامه هایی از تبریز،
ترجمه حسن جوادی، نشر خوارزمی، تهران.
بهمنش راد، جواد، در جستجوی هویت شهری
تبریز، نشر مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری، تهران، ۱۳۸۹.
پاکدامن، ناصر، آمارنامه اقتصاد ایران در آغاز جنگ دوم
جهانی، ج ۱، انتشارات دانشگاه
تهران، ۱۳۵۵.
پاشازاده، غلامعلی و نصرت اله نجفی،
وحشت در تبریز- اسناد نویافته از مقاومت تبریز در استبداد صغیر، نشر لوگوس، تهران،
۱۳۹۷.
تقی زاده، شوکت و تقی شاهین، تاریخ
نودساله آذربایجان از عباس میرزا تا شیخ محمد خیابانی، ترجمه: پرویز زارع شاهمرسی،
نشر اختر، تبریز، ۱۳۹۴.
جعفریان، رسول، درک شهری از
مشروطه-مقایسه حوزه مشروطه خواهی اصفهان و تبریز، انتشارات مؤسسه تاریخ معاصر
ایران، تهران، ۱۳۹۳.
چلبی، اولیا، سیاحتنامه- قسمت
آذربایجان و تبریز، ترجمه و تلخیص: حاج حسین نخجوانی، چاپخانه شفق، تبریز، ۱۳۳۸.
حبیبی، حسن، بازار بزرگ تبریز و بازارچههای پیرامونی آن در
دویست سال اخیر، پژوهش گروهی، انتشارات بنیاد ایرانشناسی، تهران، ۱۳۹۲.
حقدار، علی اصغر، آرشیو شخصی، اسناد
تجاری خانواده حقدار-والانژاد، تبریز، ۱۳۸۹.
حقدار، علی اصغر، اندیشه های سیاسی
مدرن در آذربایجان ایران، آنکارا، ۱۳۹۷.
حقدار، علی اصغر، جنبش خلق مسلمان در
تکاپوی ملی گرایی و پان اسلامیسم، آنکارا، ۱۳۹۷.
حقدار، علی اصغر، عباس میرزا و
بنیادهای مدرنیزاسیون در تبریز، استانبول، ۱۳۹۵.
حقدار، علی اصغر، علی مسیو و مشروطیت
در تبریز، آنکارا، ۱۳۹۷.
حقدار، علی اصغر، جعفر پیشه وری و
حکومت ملی در تبریز، آنکارا، ۱۳۹۷.
حقدار، علی اصغر، رنسانس هویتی ترکان
ایران، نشر سون چاغ، آنکارا، ۱۳۹۵.
حقدار، علی اصغر، مجلس اول و نهادهای
مشروطیت، نشر مهرنامک، تهران، ۱۳۸۳.
حقدار، علی اصغر، آینوور ایمانوا، خان
نشین تبریز/ ترجمه و تحقیق، آنکارا، ۱۳۹۷.
خیری مطلق، رضا(مصحح)، تاریخ وقایع
یکساله مشروطه در تبریز، نشر امید صبا، تهران، ۱۳۹۷.
ذوالفقارزاده، حسن و صنم جابری،
تحلیلی بر بازار تبریز، دانشگاه بین المللی خمینی، قزوین، ۱۳۹۴.
راتیسلاو، آلبرت چارلز، کنسول در شرق-
خاطرات جنرال کنسول انگلستان از زندگی سیاسی خود و انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه:
رجبعلی کاوانی، انتشارات مؤسسه تحقیقات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۸۶.
رایت، دنیس، انگلیسیان در ایران(در روزگار پادشاهان قاجار)،
ترجمه غلامحسین صدری افشار، انتشارات دنیا، تهران، ۱۳۵۷.
رزمی، ماشااله، آذربایجان و جنبش
طرفداران شریعتمداری، نشر تریبون، استکهلم، ۲۰۰۰.
رسول زاده، محمد امین، گزارش هایی از
انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه: رحیم رئیس نیا، نشر شیرازه، تهران، ۱۳۷۷.
سرداری نیا، صمد، تبریز در نهضت
تنباکو، نشر آشینا، تبریز، ۱۳۷۷.
شفیعی، جواد، تبریز و پیرامون، بنیاد فرهنگی رضا پهلوی،
تهران، ۱۳۵۰.
شيرخاني، علي، حماسه ۲۹ بهمن تبريز، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، ۱۳۷۸.
شیفر، برندا، مرزاها و برادری- ایران و چالش هویت
آذربایجانی، ترجمه: یاشار صدیقانی آذر، نشر اولوس، تبریز، ۱۳۸۵.
صادقی، عباسقلی(به اهتمام)، مکاتبات
دول ثلاثه با دولت ایران- عثمانی، روس، انگلیس، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران،
۱۳۸۸.
عطازاده، مهدی، سیمای تبریز در دوره ناصرالدین شاه قاجار،
نشر اختر، تبریز، ۱۳۸۳.
عیسوی، چارلز، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، نشر گستره،
تهران، ۱۳۸۸.
فلاندن، اوژن، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران در سالهای ۱۸۴۰ و ۱۸۴۱، ترجمه حسین
نورصادقی، نشر اشراقی، تهران، ۱۳۵۶.
قاضیها، فاطمه، اسنادی از روند اجرای معاهده ترکمان چای(۱۲۴۵-۱۲۵۰ه.ق)، سازمان اسناد
و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران، ۱۳۹۱.
کدی، ر. نیکی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه: شاهرخ قائم
مقامی، انتشارات جیبی، تهران، ۱۳۵۰.
گزارش وزارت امور خارجه انگلستان، یادداشتهای تبریز، مورخ ۳۰ شهریور تا ۹ آبان ۱۳۲۱.
لمبتون، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب
آژند، نشر امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۳.
محدث، میرهاشم(مصحح)، چند امتیازنامه
عصر قاجار، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۰.
میانالی، علیرضا، پیموده با تفنگ، ترجمه: پرویز زارع
شاهمرسی، نشر بینا، تبریز، ۱۳۹۴.
میرزا قهرمان، امین لشکر، روزنامه
خاطرات امین لشکر، به کوشش: ایرج افشار و محمد رسول دریاگشت، انتشارات اساطیر،
تهران، ۱۳۷۸.
نادر میرزا، تاریخ و جغرافی
دارالسلطنه تبریز، به کوشش: غلامرضا طباطبایی مجد، انتشارات آیدین- یانار، تبریز، ۱۳۹۳.
ناهیدی آذر، عبدالحسین، تجار و دهقانان در عصر مشروطهخواهی،
نشر اختر، تبریز، هزار و سیصد و هشتاد و نه.
ویجویه، محمدباقر، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، به
کوشش : علی کاتبی، نشر کتابهای سیمرغ، ۱۳۵۵.
هما ناطق، ایران در راهیابی فرهنگی ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸، انتشارات خاوران،
پاریس، ۱۹۹۰.
CEMİL, Said Bey, İran Mektupları, Hazırlayan: A. ERGUN
Çınar, KİTABEVİ, İstanbul, 2014.
DUMAN, SELCUK, Güney Azerbaycan Türklerinin demokratik
hak ve özgürlük mücadelesi, berikan yayınevi, ankara, 2017.
TAŞ, GÜN, İran’ın Ulusal Bütünlüğü ve Güney Azerbyecan
Sorunu, a kitap, ankara, 2016.
DAEİ, Masoumeh, İRAN-SMANLı ticari
ilişkileri(1900-1923), birikan yayınevi, ankara, 2013.
Shaffer, Brenda, Sınırlar ve Kardeşler- iran ve
Azerbaycanlı kimliği, Çevirenler: ali gara- vüsal kerimov, İstanbul bilgi üniversitesi
yayınları, İstanbul, 2008.
YENİSEY, gülara, İRAN’DA etnopolitik hareketler
1922-2004, ötüken, İstanbul, 2008.
Sarıkaya, yalçın, tarihı ve jeopolitik boyutlarıyla
iran’da milliyetçilik, ötüken, İstanbul, 2008.
RESULZADE, mehmed emin, iran türkleri, türk dünyası
araştırmaları vakfı, İstanbul, 1993.
Tetik, Ahmet, TAŞKİLAT-I MAHSUSA(umur-ışarkıyye
dairesi) TARİHİ, CİLT I: 1914-1916, türkiye iş bankası kültür yayınları,
İstanbul, 2018.
Tetik, Ahmet, TAŞKİLAT-I MAHSUSA(umur-ışarkıyye
dairesi) TARİHİ, CİLT II: 1917, türkiye iş bankası kültür yayınları, İstanbul,
2018.
Osmanlı Devleti ile Azerbaycan türk hanlıkları
arasındaki münasebetlere dair arşiv
belgeleri(karabağ,şuşa,nahçıvan,bakü,gence,şirvan,şeki,revan, kuba,hoy),
I(1578-1914), ankara, 1992.
OSMANLI Devleti ile Azerbaycan türk hanlıkları
arasındaki münasebetlere dair arşiv
belgeleri(karabağ,şuşa,nahçıvan,bakü,gence,şirvan,şeki,revan, kuba,hoy),
II(1575-1918), ankara, 1993.
ARŞİV BELGELERİNDE OSMANLI-İRAN İLİŞKİLERİ, ANKARA,
2010.
[1]- نک: برخورد تمدن ها/۲۶۱.
[2]- نک: برخورد تمدن ها/۲۶۱-۲۶۸.
[3]- نک: آذربایجان در دوره سلجوقیان/۱۴۳-۱۴۶.
[4]- ایران عصر صفوی/۱.
[5]- نک: اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی- ترجمه فارسی: تاریخ
پانصدساله تبریز:۱۹۷.
[6]- سیاحتنامه شاردن:۴۰۳/۲.
[7]- ابنبطوطه در سال ۷۳۱ هجری قمری می نویسد: «بازار تبریز یکی از بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای
دنیادیدهام ... من به بازار جواهریان رفتم، بس که از انواع جواهرات دیدم چشمم
خیره گشت.»
[8]- نک: تحلیلی بر بازار تبریز/۳۳-۳۱.
[9]- بازار تبریز در سال ۱۳۵۴ شمسی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت
رسیده و در ۲۰۱۰ به عنوان نخستین بازار جهان در فهرست میراث جهانی یونسکو با
شماره ۱۳۴۶ به ثبت رسیده است. بازار تبریز یکی از ۵ برنده جایزه بنیاد معماری آقاخان در سال ۱۳۹۲(لیسبون-
پرتغال) بود.
[10]- برای آگاهی از نقش بازار تبریز در اقتصاد و تجارت آذربایجان
ایران، نک: سند تدبیر و توسعه آذربایجانشرقی.
[11]- سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام/۱۸۸.
[12]- ایران در راهیابی فرهنگی ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸/۲۰۹.
[13]- نک: انگلیسیان در ایران/۱۳۲.
[14]- هوتم شیندلر در سال ۱۳۲۸ خورشیدی درباره تبریز و بازارهای آن مینویسد:«شهر بسیار گسترده است و
احتمالاً از این بابت بر تهران برتری دارد. بازارهای آن بسیار زیبا و بزرگتر از
بازارهای تهران است. تبریز صرفنظر از معاملات مالی و وسیلهٔ پرداخت که از این جهت تهران بر آن تفوق دارد، مرکز واقعی
بازرگانی ایران است. با این که در منتهیالیه شمال غربی کشور قرار گرفته است، تقریباً
در سراسر ایران نفوذ دارد.»
[16]- اوژن فلاندن سیاح فرانسوی که در همان سالها سفری به تبریز داشته، این
شهر را مرکز بزرگترین و غنیترین استان ایران دانسته که همسایگی با روسیه و
عثمانی بر اهمیت آن افزوده و تجارت آن به دلیل اقدامات عباسمیرزا و فعالیت
بازرگانان انگلیسی، گرجی و یونانی گسترش چشمگیری یافته است؛ نک: سفرنامه اوژن
فلاندن/۷۲.
[26]- چارلز عیسوی هم در رابطه با اهمیت بازار تبریز می نویسد
« در
اواخر دوره قاجار سرمایهگذاری خارجی توسط آلمانها نیز بر رونق تجارت افزود.
آلمانها دو کارگاه تاسیس کردند و بیش از ۱۲۰ کارگر را مشغول به کار کرده بودند.
در نیمههای دوم قرن نوزدهم، بازار تبریز بعد از تهران، بر اساس شاخص حجم کالاها و
تعداد مغازهها، بزرگترین بازار ایران گزارش شده است. اجناس وارداتی نخست به
بازار تبریز میآمد و سپس در سایر مناطق ایران توزیع میشد. واردات کالا از
استانبول عامل مهمی در رونق بازار تبریز بوده است.» نک: تاریخ اقتصادی ایران/۱۵۰.
[27]- نک: سیمای تبریز در دوره ناصرالدین شاه قاجار/۴۵.
[28]- تحریم تنباکو در ایران/۶۳.
[29]- نک: تحریم تنباکو در ایران/۱۱۸.
[30]- نک: کنسول در شرق- خاطرات جنرال کنسول انگلستان از زندگی سیاسی
خود و انقلاب مشروطیت ایران/ ۲۵۰.
[35]- آبراهامیان می نویسد «در کنار مسائل اقتصادی و فرهنگی که به آن اشاره شد، تنوع
قومی و طبقاتی تبریز، از دیگر عواملی بود که در تحولات آذربایجان تأثیر بسزایی بر
جای گذاشت. شهر تبریز با دههزار نفر جمعیت، سیزده محله داشت: یک محله بالای شهر
اعیاننشین، و یک محله ارضینشین با شش منطقه کشاورزی که دوازدهامامیهای مجتهدی
آن را کشت میکردند. این شیعیان در زبان محلی به «متشرعه» معروف بودند. به علاوه، سه محله مرکزی، خیابان، نوبر و امیرخیز که از تجار، بازرگانان و
پیشهوران مرفه شیخی تشکیل میشد؛ و نهایتاً دو محله فقیرنشین، دوهچی و سرخاب،
که قاطرچیها، کارگران، باربران، صباغان و فرشبافان متشرعه زندگی میکردند.(ایران بین دو انقلاب/۲۴)
[36]- نک: علی مسیو و مشروطیت در تبریز/۳۷.
[37]- آنت دستره مینویسد:
« .... در واقع تنها قدرت منظم در برابر کسانی که طبقه حاکمه را تشکیل میدادند،
بازار بود. وسیله عملیات آنها همیشه یکنواخت بود. اول در بازار زمزمهای پدید میآید،
سپس فریاد میکشیدند...
[44]- جنبش خلق مسلمان در تکاپوی ملی گرایی و پان اسلامیسم/۱۵.
[45]- «محمدحسن علملو» یکی از روزنامه نگاران تبریزی است که خود ناظر و
شاهد رویدادهای قیام ۲۹ بهمن ۵۶ بوده، درباره حوادث آن روز می گوید: «... از چند
روز بعد از حادثه خونین اعتراض مردم شهر قم زمزمه هایی همواره در سطح شهر پیچیده و
به دفاتر روزنامه ها هم رسیده بود که چهلم شهدای قم در تبریز گرامی داشته می شود،
این صحبت ها با توجه به سابقه سیاسی بودن و مهم بودن شهر تبریز به لحاظ مبارزاتی
اهمیت زیادی داشت، تا اینکه یکی دو روز مانده به روز ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ دقیقا معلوم
شد که قبل از ظهر روز ۲۹ بهمن مراسم گرامیداشت شهدای قم در مسجد قیزللی تبریز در انتهای
خیابان فردوسی سر بازار برگزار می شود... صبح روز ۲۹ بهمن شهر تبریز حال و هوای
خاصی داشت.. بلافاصله خودم را سر بازار رساندم، وقتی رسیدم دیدم که اوضاع ملتهب
است و مردم و حاضران در محل به تدریج برای رفتن به داخل مسجد آماده می شوند،
ماموران شهربانی به طور گسترده جلوی مسجد و محوطه های اطراف حضور داشتند، وقتی
جمعیت نزدیک مسجد آمدند مامورین قصد جلوگیری داشتند که به یک باره سرگرد «حق شناس»
که رئیس کلانتری محل هم بود، جلو آمد و با توهین به مسجد از مردم خواست تا پراکنده
شوند که همین انگار کبریتی بود که به باروتی زده باشند، در یک لحظه همه چیز به هم
خورد و با اعتراض مردم و شلیک نیروها اولین تیر خورده انقلاب در تبریز خونش به
زمین ریخت و بالای دست مردم رفت. »
[47]- اندیشه های سیاسی مدرن در آذربایجان ایران/۱۰۹.
[48]- در سال ۲۰۰۶ به دنبال درج
کاریکاتوری توهین آمیز بر علیه ترکان در روزنامه رسمی دولتی "ایران"
مردم شهرهای آذربایجان به خیابانها ریخته و خواستار عذرخواهی مقامات رسمی و تنبیه
مسولان این توهین شدند.
در گزارش خبرگزاری تبریزنیوز
راجع به رویداد ملی اعتراضات در آذربایجان به تاریخ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵ آمده
است:
تجمع هزاران تن از مردم
تبریز در اعتراض به چاپ کاریکاتوری در روزنامه دولتی ایران به خشونت کشیده شد.
این درگیری ها از زمانی آغاز
شد که هزاران تن از مردم تبریز در اعتراض به توهین و تحقیر هم وطنان ترک در
روزنامه دولتی ایران که در تاریخ جمعه بیست و دو اردیبهشت با انتشار کاریکاتور و
مطلب توهین آمیز صورت گرفته بود عصر امروز دوشنبه ۱ خرداد ٨۵ ، در میدان راسته
کوچه منتهی به بازار تبریز دست به تجمع اعتراض آمیز زدند.
دقایقی پس از آغاز این تجمع
که در ساعت ۱۶ صورت گرفت پلیس تبریز تلاش کرد تا به این تجمع خاتمه دهد که به
درگیری و تعقیب و گریز انجامید.
یگان ضد شورش تبریز برای
متفرق کردن تجمع کنندگان از گاز اشک آور استفاده کرد.
در این میان برخی از تجمع
کنندگان خشمگین به طرف میدان منتهی به استانداری و فرمانداری تبریز و تعدادی دیگر
به سوی میدان ساعت و چهار راه آبرسانی حرکت کرده و در بین راه به برخی از کیوسک
های تلفن ،تابلو های برق ، ایستگاه اتوبوس و صندوق صدقات و گلدان ها آسیب رساندند.
گسترش حضور مردم در این حرکت
به تدریج ارتباط دو سوی شهر تبریز را به هم پیوند می داد، اما حضور ماموران نیروی
انتظامی و نیروهای ویژه مانع از ادامه حرکت معترضان و ارتباط بین دو سوی شهر شد.
No comments:
Post a Comment