Total Pageviews

Sunday, November 26, 2017

اینک آزربایجان برنامه هفتگی از تلویزیون آرازنیوز (در معرفی تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و هنر معاصر آزربایجان) تحقیق و تدوین: علی اصغر حقدار

برنامه هشتم: اصلاحات نظامی عباس میرزا(2)
در ادامه نوسازی قشون، ایجاد و آموزش پياده نظام آشنا با فنون رزم جديد با جديت تمام در آذربايجان از سوي عباس ميرزا و قائم مقام دنبال مي شد و افزون بر نيروهاي دائمي، بسياري از اهالي، كسبه و رعايا هم در تبريز با اسباب و آلات جنگي آشنا شده، داخل مجاهدين گشته بودند و در مواقع عادي به كاسبي و كسب و كار مشغول بوده، هنگام ضرورت به جبهه هاي جنگ اعزام مي شدند كه مولف ماثر السلطانيه تعداد ايشان را نزديك صد هزار نفر دانسته است. اين همت و علاقه شخصي نايب السلطنه در كنار ضرورت هاي نبرد با روسيه، موجب گرديد تا براي اولين بار در اين زمان سربازان آزربایجاني شبيه ارتش هاي منظم اروپايي متشكل و سازماندهي شوند. و قائم مقام اول فراهاني هم ياور عمده و بزرگ وي در اين كار بود و همان طور كه گفته شد اسامي درجات نظامي را وضع كرد، نفرات پياده را سرباز و جانباز ناميد و صاحب منصبان را سرجوقه، نايب، سلطان، ياور، سرهنگ، سرتيپ، اميرپنچه، امير تومان و سردار صدا كرد.
نايب السلطنه تمامي مناصب نظامي از سرجوقه گرفته تا سردار را خود نصب مي كرد و يا از طريق امير نظام به این کار اقدام مي نمود. در هر صورت اين پيگيري و آموزش ها باعث شد كه لشگريان عمدتاً آذربايجاني عباس ميرزا بتوانند سال ها در برابر ارتش مجهز و كارآمد و بي پايان روسيه مقاومت نمايند.
در طول اين سال ها به تقریب بيست هزار پياده نظام از اهالي آذربايجان و شانزده هزار نفر از طبرستان و مازندران و سمنان به عنوان سرباز تربيت شدند و چهارده هزار عراقي و ده هزار بختياري هم آموزش ديدند و اين در حالي بود كه پيش و پس از عباس ميرزا، سرباز و پياده نظام از بدبخت ترين اقشار نظامي بود و همواره به ديدة تحقير نگريسته مي شد. اينان در دسته ها و هنگ هاي هزار نفري سازماندهي مي شدند، ده واحد يك صد نفره، كه هر واحد از ده جوقه ده نفره تشكيل مي شد و جوقه جزئي ترين بخش قشون بود. كم كم قشون عباس ميرزا رنگ و بوي انگليسي يافت، حتي فرمان هاي نظامي ابتدا به زبان انگليسي صادر مي شد، ولي بعداً به خاطر اين كه غالب سربازان آذربایجانی بودند، به زبان ترکی صادر شد و اونیفورم واسلحه انگلیسی در میان لشكريان نايب السلطنه توزيع شد. ماهوت هاي آبي يا قرمز به سبك نظاميان انگليسي در اختيار پياده نظام و توپخانه قرار گرفت، نوار لباس سربازان يشمي و صاحب منصبان نقره اي و طلايي بود و فرماندهان مانند صاحب منصبان انگليسي داراي اشارب ابريشمي قرمزي هم بودند. شلوارها عمدتاً سفيد و گشاد بود و به رسم معمول مملكت همه كلاهي از پوست بره بر سر داشتند كه با اين لباس ها هم خواني نداشت و به جاي كفش راحتي هم چكمه داشتند و عادت به پوشيدن چكمه از جمله كارهايي بود كه وليعهد براي ايجاد آن خيلي زحمت كشيده بود و مرداني كه هرگز ريش خود را نتراشيده بودند طبق مقررات ارتش بريتانيا مي بايست اصلاح مي كردند و براي تامين نيازهاي همين سپاه بود كه كارخانه هاي ماهوت بافي، باروت سازي، توپ ريزي و تفنگ سازي در آذربايجان راه اندازي شد.
عباس ميرزا كه در طي جنگ با روسيه عملاً كارايي و برتري توپ هاي روسي را ديده و نقش آن را در برتري نظامي ايشان به درستي دانسته بود، مصمم شد با بهره برداري از مستشاران فرانسوي و انگليسي، توپ هايي جديد و موثر و توپخانه ايي كارآمد برای قشون آزربایجان درست كند؛ نخست فابويه  فرانسوي در 1223 قمری برابر با 1803 میلادی با حمايت عباس میرزا و دستور فتحعلیشاه و علي رغم همه كاستي ها و كارشكني هاي حاكم اصفهان موفق شد سي عرّاده توپ با قنداق در آن شهر ساخته و به تهران بياورد و از آن جا به جبهه نبرد در آزربایجان ببرد.
پس از خروج گاردان و هيأت همراهش از ايران، نوبت به انگليسي ها رسيد كه از سال 1225 قمری به دستور عباس ميرزا به ساخت و احداث توپ و توپخانه و آموزش توپچيان بپردازند. ابتداء مالكوم به هنگام سفرش به ايران چند عراده توپ سبك را به همراه ليندسي در اختيار عباس ميرزا قرار داد و چون آزربایجانی ها تا آن زمان از توپخانه انگليسي استفاده نكرده بودند، از سوي عباس ميرزا خود ليندسي به فرماندهي توپخانه منصوب و مشغول آموزش توپچيان آزربایجاني در تبريز گشت.
كليه لوازم و اسباب مورد نياز براي ساخت توپ هم در تبريز مهيا مي شد، از جمله كوره هاي توپ ريزي، چرخ سوراخ كردن لوله هاي توپ، عرّاده ها و ديگر لوازم مورد نياز به كمك عرّاده و چرخ و اسب براي حركت دادن توپ هاي بزرگ هم ديگر چون گذشته احتياج نبود.

باروت مورد نياز توپ ها و تفنگ ها هم توسط يك كارخانه باروت سازي كه در تبريز بود، تهيه مي شد و اين كارخانه روزانه سه خروار باروت درست مي كرد. زرّاد خانه و ريخته گري هم در ارگ تبريز قرار داشت و تحت نظارت رابرت آرمسترانگ  كه در كلكته كالسكه سازي مي كرد و در معيت مالكوم به مملکت محروسه آزربایجان آمده و پيشه وري بسيار ماهر بود، اداره مي شد و سالانه سي عرّاده توپ مناسب به علاوه مقادير زيادي گلوله و فشنگ و سكوي حمل توپ تحويل مي داد.

No comments:

Post a Comment