برنامه هفتم: اصلاحات نظامی عباس میرزا(1)
همان طور که در منابع
تاریخی نوشته شده است، در بحبوبه جنگ و کشمکش های سیاسی، عباس میرزا فرایند نوسازی
را در آزربایجان جنوبی آغاز کرد؛ وی در این اقدامات نگاهی واقعی بینانه به نوسازی امپراتوری
عثمانی داشت و چشم در دگرگونی که در غرب اتفاق می افتاد، دوخته بود.
عباس میرزا نایب السلطنه
پس از رسیدن به تبریز، به همراه قائم مقام دست به اصلاحاتی اساسی زد و به یاری مستشاران
نظامی خارجی به تعلیم و اصلاح قشون آزربایجان پرداخت و قانون نظام جدید را اجرا و برای
سربازان لباس متحدالشکل فراهم نمود. طبیعی است که به واسطه شرایط زمانه، سرآغاز اصلاحات
عباس میرزا، نوسازی قشون را مدنظر داشت.
وی با وارد کردن و
ساخت تفنگ های باروتی باعث ایجاد تحول در قوای نظامی شد. عباس میرزا نخستین فردی است
که جمعی از جوانان مستعد را به منظور آشنایی با صنایع و علوم جدید به کشورهای اروپایی
گسیل داشت که به تدریج نتایج آن باعث رونق اقتصادی آزربایجان و ایجاد صنایع مختلفی
از جمله: اسلحه سازی، مهمات سازی، پارچه بافی، ماهوت سازی و دیگر مراکز مهم در ممالک
محروسه آزربایجان گردید.
در گزارش سفر ژنرال
گاردان آمده است كه قرار بوده «چند نفر اهل حرفه از قرار تفصيل از جانب دولت
فرانسه روانه آزربایجان گردند: سازندهي مكري و ماهوت، نقاش، باسمهچي كتاب،
بلورساز و ميناي الوان، ساعت ساز كه ساعت اندك بزرگ بتواند بسازد. زرگر و كندهكار
و جواهرتراش و نقاش زرگر، فنرساز، چخماقساز و ساير اسباب آهن، چيتساز، چينيساز،
نجار، سنگتراش، توپچي و عرادهساز، معدنجوي و كاركن معدن، عكسساز، باروت ساز...»
نايبالسلطنه آموزش
قشون پياده خود را توسط مستشاران فرانسوي آغاز كرد. ابتداء ورديه كه از افسران برگزيده و همراه گاردان بود، اين كار
را در آذربايجان آغاز نمود؛ وي كه لقب سلطان داشت سرانجام موفق گرديد دويست نفر از
سربازان دو فوجي را كه در تبريز درست كرده و به طرز اروپايي فنون پياده نظام آشنا نموده
بود، در پيش چشمان فتحعلی شاه به تماشا بگذارد. عمليات ايشان شاه و تمام حضّار را به
حيرت و تحسين وا داشت.
ورديه تا پايان ماموريت
خود در تبريز توانست حدود 4 هزار نفر را به صورت اوليه با فنون رزم اروپايي آشنا نمايد.
سبك عمليات سواران آزربایجاني آكنده از احساسات ملي و رسوم و سنن آبا و اجدادي بود
و آنان در سواركاري، مهارت خوبي داشتند و هرچند نمي شد آن را با قشون هاي منظم اروپايي
همسنگ دانست، اما شيوه سواركاري و مانورشان و عمليات جنگي متهوّرانه ايي كه انجام مي
دادند، از دير باز مايه مباهات و افتخار كشور بود و از اين روي نايب السلطنه هرگونه
ابداع و نوآوري در اين صنف را دور از احتياط و چه بسا خطرناك و موجب نا كارآمدي ايشان
مي دانست.
پس از فرانسوي ها
كه مدت حضورشان در آزربایجان كوتاه بود، نوبت به افسران و مستشاران انگليسي رسيد كه
پياده نظام جديد عباس میرزا را آموزش بدهند. سرجان مالكوم در سفر خود به ایالات مختلف
ايران در سال 1235 قمری برابر با 1810 میلادی هنگامي كه در چمن سلطانيه به حضور شاه
قاجار رسيد، توپ ها و تفنگ هاي جديدي را كه به همراه آورده بود، به شاه هديه كرد و
افسران انگليسي «ليندسي» افسر توپخانه و «كريستي» افسر پياده نظام را معرفي كرده و شاه بلافاصله ايشان
را به آذربايجان فرستاد تا زير نظر عباس ميرزا به آموزش و فعاليت بپردازند.
با استقرار آنان در
تبریز، سربازگيري آغاز و آموزش ها شروع شد. مهارت هاي فردي، چابكي، تيراندازي، نشانه
زني، جنگ هاي تن به تن، پر كردن و خالي كردن تفنگ، آتش افشاني، قاعده شناسي [ديسپلين]،
رژه سان، صف جمع و آشنايي با تفنگ هاي انگليسي، مواد درسي مورد نظر بود كه آموزش داده
مي شد و چون نايب السلطنه به اين فنون علاقمند
بود، پسران خودش محمد ميرزا، سيف الملوك ميرزا و خسرو ميرزا را هم در كنار افواج
خاصّه به یادگیری فنون رزم جدید وا داشت و ایشان ضمن فرماندهی، مسئولیت آموزش افواج
خاصّه را هم عهده دار بودند. عباس ميرزا حتي شخصاً در كلاس درس نظامي حاضر مي شد و
با دقت به سخنان معلمان و مربيان خارجي گوش مي داد و با كلمات تشويق آميز حسن رقابت
افسران جوان را بر مي انگيخت. وي حتّي دستور داد تاليفات نظامي «گيبرت» و نظام نامه
هاي مربوط به مانورهاي پياده نظام را ترجمه و به نيروهای آزربایجان عرضه کردند.
در همان زمان، عباس
میرزا نامه ایی هم به پرنس مترنیخ صدراعظم معروف اتریش نوشته و نمونه هايي از آخرين
اسلحه هاي آن كشور را براي بهره جويي خواستار شد. در زمستان 1228 هجری دست كم پنج تا
شش هزار سرباز به سبك جديد وجود داشتند كه در چمن اوجان در برابر فتحعلی شاه رژه رفتند.
اينان در سردسته هاي سرباز و جانباز سازماندهي شده بودند و شاه با ديدن نظم و مهارت
ايشان لب به تحسين نايب السلطنه و سپاه آذربايجان گشود.
ميرزا بزرگ قائم مقام
نظاميان آذربايجان را كه قوي هيكل و چابك و مقاوم بودند، سرباز ناميد و نظاميان عراقي
و مازندراني را، جانباز صدا كرد و سالدات هاي روسي كه پس از اسارت اسلام آورده و داوطلبانه
آماده نبرد و رزم بودند، فوج بهادران ناميده شدند. نكته مهم كه نشان از آگاهي و درايت
عباس ميرزا داشت اين بود كه در تمام اين دوران فرماندهي نيروهاي نظامي با امرا و افسران
آزربایجاني بود و از خارجي ها به عنوان معلم و مستشار استفاده مي شد، حتي فرماندهي
روس ها و گرجي هاي فوج بهادران هم به سرهنگ ميرزا احمد مستوفي كاشاني محول شده بود.
No comments:
Post a Comment