منتشر شده در کیهان لندن
https://kayhan.london/fa/?p=225212
درخواست حقوق مدنی و شهروندی زنان، در نوشتهها و آثار مدرناندیشان کلاسیک ایرانی به دوران پیشامشروطیت میرسد؛ در دوران استقرار نخستین مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی نوین و سپس تأسیس دادگستری جدید، مسئله تساوی حقوقی زنان، در آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی به حالت تعلیق درآمد.[۱] اگرچه طرح هویت زن مدرن در ایران، نخستین بار در رفتار و اندیشه طاهره قرهالعین[۲] و برخی از زنان نوگرای دوران آخر قاجاریه[۳] بیان شده بود، اما دستیابی به حقوق مدنی و شهروندی زنان ایران، در عصر رضاشاه پهلوی و در میان پروژه نوسازی ایران نوین محقق شد.
تاریخنگاری رسمی، احساسی، دستوری و امنیتی[۴] «آزادی پوشش زنان» و تثبیت «زنیت مدرن در ایران»[۵] را با عنوان ساختگی «کشف حجاب» روایت کرده و واقعیت آن را در هیاهوهای ارزشی و سیاسی گرفتار کرده است. مدرناندیشان ایرانی در بیشتر مواقع مانند بیتوجهی به حقوق دینی[۶]، حقوق قومیتی، از کنار حقوق جنسیتی زنان ایرانی هم گذشته است. تاریخ واقعی «آزادی پوشش زنان» برآمده از تبار آن در دوران پیش از تغییر سلطنت و معطوف بر اسناد فعالیتهای سیاسی و فرهنگی[۷] و اندیشههای زنان و مردان ایرانی است که در نهایت منجر به «اعلان رفع حجاب» توسط رضاشاه پهلوی در ۱۷دیماه ۱۳۱۴ گردید؛ میدانیم که پیش از آن آموزش و پرورش دختران[۸] اگر مدارسی که میسیونرهای خارجی در ایران تأسیس کردند را هم لحاظ کنیم،[۹] سابقه حضور دختران و زنان ایرانی در عرصههای آموزشی به دوران محمدشاه قاجار میرسد؛ فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی زنان و آزادی پوشش زنان در ایران هم از اواخر دوران قاجاریه جریان داشت؛ نعیمه دوستدار مینویسد «شعر مشروطه که در جریان انقلاب و پس از آن نقش مهمی در تجدد و آزادیخواهی داشت، مضامین نوین سیاسی و اجتماعی مانند حمایت از انقلاب و مجلس شورا، مبارزه با استبداد، میهنپرستی، تقبیح خرافات، تعصبات، دفاع از آزادی و قانون… در اشعار این دوره دیده میشد و همزمان، نقش سنتی زن در شعر فارسی هم تغییر میکرد. معشوق تبدیل به انسانی شد که حق و حقوقی دارد و به دنبال آن، انتقاد از بی هنری زنان، عزلتنشینی و محبوس بودنشان در خانه و حجاب مطرح شد. میرزاده عشقی (۱۲۷۲-۱۳۰۳)، عارف قزوینی (۱۲۸۵-۱۳۱۲)، ایرج میرزا (۱۲۵۰-۱۳۰۴) و محمد تقی بهار (۱۲۶۶-۱۳۳۰) از جمله شاعرانی هستند که اشعاری در مذمت حجاب و ضرورت برداشتن چادر و روبنده سرودند. عشقی، منظومه «کفن سیاه» را سرود[۱۰] و این ترکیب چنان مورد استقبال قرار گرفت که در اعلامیهها و سخنرانیهای مخالف حجاب، بانوان را «تشویق به ترک کفن سیاه میکردند». ایرج میرزا که«عارفنامه» را سروده بود، مورد استقبال گرم ادبا، شعرا و مردم عادی تهران قرار گرفت؛ «بخصوص بانوان به نام سپاسگزاری از شهامت فوقالعادهای که شاعر در مسئله رفع حجاب و آزادی زنان به خرج داده بود، با شوق فراوان به استقبالش شتافتند و گلدان گل و قوطی سیگار نقره و قطعه شعری به وی هدیه کردند» (آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، جلد دوم، ص۳۸۹).[۱۱]
از جمله این فعالیتهای فرهنگی، تأسیس «کانون بانون ایران» در عصر محمدرضاشاه پهلوی است؛ بدرالملوک بامداد درباره هدف اصلی کانون بانوان، مینویسد «ضمن سایر اقدامات، منظور اصلی یعنی ترک چادر سیاه متدرجاً پیشرفت میکرد. به این طریق که زنان عضو جمعیت، با راضی کردن خانوادههای خود یکییکی به برداشتن چادر مبادرت میکردند و در مجالس سخنرانی، سایر بانوان را تشویق به ترک کفن سیاه میکردند؛ بطوری که در هر نوبت از مجالس و اجتماعات کانون، عده تازهای از بانوان، بدون چادر حضور مییافتند…»[۱۲]
از اواخر پادشاهی احمدشاه قاجار و دوره نخستوزیری سردار سپه، عدهای از زنان ایران، بیپوشش سنتی در مراکز آموزشی و اداری حاضر بودند و تا جایی که امکان داشت و مزاحمتها را به جان میخریدند، در خیابانها و مراکز فروش، بدون حجاب ظاهر میشدند. بنابراین، در آن تاریخ، که به غلط از تصویب مجلس برای آزادی پوشش زنان سخن گفته شده است، رضا شاه پهلوی در برابر زنان آزاد از حجاب سنتی و بیان خواستههای حقوق اجتماعی- اخلاقی، ضمن تائید و تأکید بر خواسته زنان، فرمان آزادی پوشش را اعلام کرد.
هم در دوران پهلوی- که زنان به آزادی دست یافتند- و هم در دوره جمهوری اسلامی- که زنان از تمامی آزادیها محروم شدند- از طرف مخالفان و موافقان آزادی زنان، آن واقعه در هالهای از جعل، تحریف و اظهارات بیپایه فرو رفت.
*****
بیانات رضاشاه پهلوی در آزادی پوشش زنان در زمان دوره دهم مجلس شورای ملی بوده است؛ گشایش این دوره از مجلس شورای ملی در پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۱۴/ ۶ ژوئن ۱۹۳۵- ۴ ربیعالاول ۱۳۵۴قمری است. این دوره از مجلس شورای ملی تا ۲۲ خرداد ۱۳۱۶ فعالیت داشت؛ میرزا حسن خان اسفندیاری (محتشم السلطنه) رئیس این دوره از مجلس بود. ۹ کمیسیون در این دوره از مجلس فعالیت میکردند. کابینههای همدوره مجلس دهم را محمدعلی فروغی از ۲۷ خرداد ۱۳۱۴ تا ۱۰ آذر ۱۳۱۴ و محمود جم(مدیرالملک) از ۱۳ آذر ۱۳۱۴ تا ۴ آبان ۱۳۱۸ تشکیل دادهاند. در زمان اعلام آزادی پوشش زنان (۱۷ دی ۱۳۱۴) محمود جم نخستوزیر بوده است.
مصوبات مجلس شورای ملی در دوره دهم عبارتند از: جلد سوم قانون مدنی در ۱۲۹ ماده(اثبات دعوی) به تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۱۴٫ تصویب ۱۲۰ مورد قانونی از قانون راجع به حمل و نقل و…
مجلس دهم ۳ قانون مرتبط با زنان هم مصوب داشته است به این ترتیب: ۱- ازدواج دختری که تحت قیمومیت است، مصوب جلسه ۱۳ در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۱۴٫ ۲- زنی که هم قیم و هم شوهر داشته باشد، مصوب جلسه ۱۳ در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۱۴٫ ۳- جهیزیه و هدایای شوهر به زن، مصوب جلسه ۱۸ در تاریخ ۸ آبان ۱۳۱۴٫[۱۳] با مراجعه به صورت مذاکرات دوره دهم مجلس شورای ملی معلوم میشود که در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ اصلا جلسهای تشکیل نشده است؛ حتا روزهای بعد همان سال و در ۱۷ دی ۱۳۱۵ (اولین سالگرد اعلام آزادی پوشش زنان توسط رضاشاه پهلوی) در مذاکرات این دوره مجلس سخنی از تصویب و یا عدم تصویب قانونی آزادی پوشش زنان نیست؛ با توجه به اقتدار رضاشاه در آن دوران میتوان اعلام آزادی پوشش زنان را به صورت «امر پادشاهی» تلقی کرد که با زمینههای تاریخی و رواج آزادی زنان در اجتماع، آموزش و پرورش و فعالیتهای فرهنگی زنان، در جامعه و فرهنگ ایران تثبیت شد.
*****
در بخش دیگری از بیمبالاتی راجع به تاریخ واقعی آزادی پوشش زنان، به « قانون متحدالشکل نمودن البسه ایران در داخله مملکت» استناد میشود؛ این قانون در دوره هفتم مجلس شورای ملی در تاریخ ۴ دی ۱۳۰۷ تصویب و برای اجرا ابلاغ شده است؛[۱۴] با مراجعه به متن این مصوبه، هیچ نشانی از مسئله پوشش زنان در آن دیده نمیشود. رویداد مسجد گوهرشاد مشهد که در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۱۴ اتفاق افتاد هم با آشوبگری ملایان مربوط به این قانون است. مسئله دیگری که در اسطورهسازی «کشف حجاب» از مسئله «آزادی پوشش زنان» در وقایعنگاری عصر رضاشاه مطرح است، رویداد قیام خوانده شدهی مسجد گوهرشاد در مشهد است.[۱۵]
آشوب در مشهد به بهانه بر سر گذاشتن کلاه پهلوی در زمان نماز بود که ریشه در مصوبه دوره هفتم مجلس شورای ملی (۱۴ مهر ۱۳۰۷ تا ۱۴ آبان ۱۳۰۹) در ۶ دی ۱۳۰۷ با عنوان «قانون متحدالشکل نمودن البسه ایران در داخله مملکت» به تصوب رسید.[۱۶]
*****
با این مقدمات اجتماعی و فرهنگی، در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضاشاه پهلوی به همراه همسر و دخترانش که پوشش جدید داشتند[۱۷] در جشن دانشسرای مقدماتی دختران حضور یافت و سخنرانی کرد.[۱۸] در آن مراسم که عدهای از زنان متجدد چون صدیقه دولتآبادی شرکت داشتند، رضاشاه پهلوی در سخنرانی خود گفت «تا کنون نصف جمعیت کشور به حساب نیامده و خانمها را از هرگونه حقی محروم کرده بودند… در صورتی که صرف نظر از وظایف مادری، آنها میتوانند دوشادوش مردها خدماتی را عهدهدار باشند.»
در گزارش دیگری از آن مراسم آمده است «در روز ۱۷ دی ماه، ساعت سه و نیم پس از نیمروز اعلیحضرت رضاشاه پهلوی به همراهی علیاحضرت ملکه پهلوی، والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی بدون حجاب به دانشسرای مقدماتی تشریففرما شدند. در آیینی که بدین روی در دانشسرای مقدماتی برپا شده بود شمار بسیاری از زنان فرهنگی و دیگر بانوان بدون چادر بودند. اعلیحضرت رضاشاه پهلوی پس از بازدید از بخشهای گوناگون دانشسرا، دیپلم دوشیزگانی که در رشتههای پزشکی و مامایی فارغالتحصیل شده بودند را به آنها دادند و در سخنرانی خود فرمودند: شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شدهاید و برای سعادت خود و میهناتان گام به پیش نهادهاید باید پیوسته در راه پیشرفت وطن تلاش کنید، چه سعادت کشور و آینده ملت در دست شماست، زیرا که تربیت کننده نسل آینده این آب و خاک هستید… شرکت همسران و دختران من در جشن دانشسرای مقدماتی بدون حجاب، باید سرمشق همه زنان و دختران ایرانی، مخصوصا خانمهای شما وزرای مملکت باشد… ممکن است اقداماتی علیه این کار صورت بگیرد و مسئله عفت و نجابت زن را پیش بکشند. اما نجابت و عفت به چادر مربوط نیست. مگر میلیونها زن بیحجاب که در ممالک خارجه هستند نانجیباند؟ از این گذشته همسر من و دختران من در این کار پیشقدم هستند… تا کنون نصف جمعیت کشور به حساب نیامده و خانمها از هرگونه حقی محروم بودهاند…در صورتی که صرف نظر از وظایف مادری میتوانند دوشادوش مردها خدماتی را عهدهدار باشند…»
علی اصغر حکمت وزیر معارف وقت در یادآوری مقدمات برنامه اعلام رسمی آزادی پوشش زنان، از سفر رضاشاه در بازگشت از مازندران یاد کرده و مینویسد «… نزدیک به غروب بود که شاه از اتومبیل پیاده شد. بعد از تعارفات پرسید: «فلانی در باب رفع حجاب چه کردید؟…»[۱۹]
محمود جم هم در بخشی از خاطرات خود درباره کشف حجاب آورده است که روز ۱۱ آذر کابینه فروغی مستعفی شد که من هم وزیر کشور بودم، با همکارانم خداحافظی کرده و به منزلم در قلهک رفتم، در حدود ساعت سه بعد از ظهر بود. مستخدم نفسزنان خود را به من رسانید و گفت که از دربار تلفن کردهاند و شما را میخواهند. من فوراً با دربار تماس گرفتم که گفتند اعلیحضرت شما را احضار کردهاند. با عجله خود را به دربار رساندم، بحث در مورد تشکیل کابینه و اعضای دولت بود، شاه گفت: «این چادر و چاقچور را چطور میشود از بین برد؟ از وقتی که از ترکیه برگشتم[۲۰] و زنهای آنها را دیدم که دوش به دوش مردان کار میکنند، دیگر از هر چه چادری است، بدم میآید و آنها را دشمن ترقی میدانم، عرض کردم، کار صحیحی است، باید زن را از اندرون بیرون کشید و زنجیر اسارت را از پای او برداشت. فرمودند، چطور است، از داخل دربار شروع کنیم. عرض کردم، روز افتتاح دانشسرای عالی ملکه و شاهدختها همراه اعلیحضرت شرکت کنند و به همه وزراء هم گفته شود که با بانوان خود بدون حجاب در این جشن شرکت کنند. این اولین قدم برای رفع حجاب خواهد بود. فرمودند، بروید در هیئت دولت صحبت کنید و طرحهای لازم را بریزید. این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت گیرد.
موضوع در جلسه هیئت دولت مطرح شد و همه موافقت خود را اعلام کردند.
روز ۱۷ دی فرا رسید من و همسرم که کلاه بر سر گذاشته بود، به صحن دانشسرای عالی وارد شدیم و به تدریج وزراء و همسرانشان با کلاه وارد شدند و بعد اعلیحضرت فقید نطقی فرمودند: «ما میلههای زندان را شکستیم و خانمها آزاد شدند».
تاریخ واقعی آزادی پوشش زنان در عصر رضاشاه پهلوی، فراتر از اعلان رسمی آن توسط پادشاه، در تأسیس مدارس دخترانه، فعالیتهای اجتماعی زنان نوگرا، حضور بانوان در اجتماع با پوششهای مدرن، مقالات نشریات نوگرا، ایجاد کانونهای زنانه و مطبوعات زنانه، قرار دارد که بخشی از آنها را در این مقاله با ارجاع به منابع تاریخی و به اجمال آوردم؛ اعلام رسمی آزادی پوشش زنان- که به غلط «کشف حجاب» نامیده شد- نتیجه و ثمرهای از کوششها و افکار آزادیخواهانه و حق هویت مدرن زنان و مردان نوگرای ایران در کنار مدرنیزاسیون ایران و در آستانه پدیداری هویت مدرن ایرانیان قرار داشت.
No comments:
Post a Comment